Document Type : Original Article
Author
Faculty member of Iranian Wisdom and Philosophy Research Institute
Abstract
Keywords
Sophia Perennis Print ISSN: 2251-8932/Online ISSN:2676-6140 Web Address: Javidankherad.ir Email: javidankherad@irip.ac.ir Attribiution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0) Open Access Journal |
SOPHIA PERENNIS
The Semiannual Journal of Sapiential Wisdom and Philosophy
Vol. 17, Number 1, spring and summer 2020, Serial Number 37
The Physics of Avicenna's Cure
Appraisal of the Current Status of the Work and the Future Prospects
It is already more than a hundred years ago that the Natural Philosophy and Metaphysics parts of Avicenna’s famous philosophical encyclopaedia al-Shifāʾ (The Cure) were published by the printing house of the Dār al-Funūn (‘Polytechnic’) academy at Tehran. This printing, which is usually referred to as the ‘Tehran lithographic edition’, is a milestone in Avicenna studies based on Arabic sources. It increased the level of attention for The Cure at a national and international level. About half a century after publication of the above edition, the first three volumes of the Natural Philosophy (al-Ṭabīʿiyyāt) part of The Cure were translated into Persian by Muḥammad ʿAlī Furūghī (b. 1294/1877, d. 1321/1942). It was this translation which incited the famous Iranian scholar Mīrzā Mahdī Mudarris Ashtiyānī (b. 1306/1888-89, d. 1372/ 1952-53) to write a critical study of it, both textually and philosophically. Outside Iran, the Physics of the Natural Philosophy part of The Cure was published four times: in Egypt, Lebanon, Turkey, and the United States. It is especially the Cairo printing (begun in the nineteen-fifties and the first of the editions just mentioned) which had a huge impact, especially among Arabists, who until then mostly had no knowledge of or interest in the Latin Avicenna tradition, which goes back some nine-hundred years. With the modern printings of the Arabic text and the studies and translations that are based on it, one could say that Avicenna truly ‘went global’ for a second time, after his huge imprint on Western Europe in medieval and Renaissance times. In this paper, I shall first discuss some codicological issues connected with the Physics of The Cure. In the second part I shall discuss the existing editions of this text, with an emphasis on their methodology in the selection and use of textual witnesses from among the numerous manuscript copies preserved around the world. In the eleventh and twelfth centuries CE, the translation of Arabic works into Latin led to the spread of the ideas of Islamic philosophers among the Christian and Jewish thinkers in medieval Europe. Also, the translation of Ibn Sīnā's works, especially al-Shifa (the Cure), and works such as al-Ghazali's Maqasid al Falasifa (The Aims of the Philosophers), which were clearly influenced by Ibn Sīnā's thoughts, was an important step in introducing Ibn Sīnā's natural philosophy's teachings to medieval Western thinkers. Among these thinkers are included Albert the Great (d. 1280), Thomas Aquinas (d.1274), and Roger Bacon (d. 1292). About three centuries after Ibn Sīnā, Jean Buridan (d. c. 1359 - c. 1362) emerged, and perhaps none of the medieval European thinkers was as influential as him in laying the groundwork for the emergence of modern science. Of course, non-Aristotelian concepts were introduced in the context of theological texts in the works of thinkers before Buridan such as Francis of Marchia (d. 1344), but it was for the first time in the Middle Ages that Buridan expressed the "theory of impetus" in explaining the projectile motion. Buridan wrote several commentaries on Aristotle's Physics, and in one of these commentaries he explicitly raised his critical remarks on Aristotle and proposed the "theory of impetus."
Bibliography
https://search.lib.byu.edu/byu/record/lee.1236319?holding=rdz7lrybtvq4ajdq
جاویدانخرد، شماره 37، بهار و تابستان 1399، صفحات 5- 34
«فنّ سماع طبیعی» الشفاء
ارزیابی وضع کنونی تصحیح متن و چشمانداز آینده
محمّد جواد اسماعیلی*
چکیده
بیش از صد سال از انتشار جملههای طبیعیات و الهیات الشفاء، دانشنامه مشهور فلسفی ابن سینا، در مطبعة دارالفنون در تهران میگذرد. این اثر دو جلدی که به ویراست «چاپ سنگی طهران» نامبردار است، سنگبنایی مهم در عرصة ابن سیناپژوهی در منابع عربی باید قلمداد گردد. این اثر التفات به کتاب الشفاء را در سطح ملی و بینالمللی فزونی بخشید. در ایران قریب به نیم قرن پس از نشر آن، سه فنّ نخست طبیعیّات الشفاء به همّت محمد علی فروغی (1321-1294) به فارسی ترجمه شد. انتشار همین ترجمه بود که میرزا مهدی مدرس آشتیانی (1332-1268) را بر آن داشت تا مناقشات خود را به تفصیل ناظر به ترجمه کتاب از منظر متنشناسی و فلسفی بیان کند. بیرون از ایران، فنّ سماع طبیعی الشفاء به ترتیب در چهار کشور مصر، لبنان، ترکیه و آمریکا نشر یافت و قلمرو پژوهش در باب طبیعتشناسی ابنسینا در سطح جهانی گستردهتر شد. در این میان، چاپ قاهره (که در اوایل دهه 1950 میلادی انتشارش آغاز شد) در کنار چاپ سنگی طهران تأثیری شگرف بر پژوهشگران سنّت ابن سیناپژوهی مبتنی بر منابع عربی پدید آورد که تا آن روزگار عمدتاً از سنّت ابن سیناپژوهی لاتینی که قدمتی نهصد ساله داشت آگاهی نداشتند و نیز تمایلی بدان ابراز نمیکردند. بر پایه تصحیحهای امروزی متن عربی و مطالعات و ترجمههای مبتنی بر آن متن، میتوان گفت که ابن سینا حقیقتاً پس از تأثیر شگرفی که بر اروپا در سدههای میانه و رنسانس داشته است، دیگر بار، جهانی شد. در این نوشتار ابتدا منابع مرتبط با نسخهشناسی فنّ سماع طبیعی الشفاء را بررسی خواهم کرد. در بخش دوم، پنج تصحیح موجود از این کتاب را از نظر نحوة انتخاب نسخههای پراکنده در جهان، ارزیابی خواهم کرد.
کلیدواژهها: ابن سینا، الشفاء، فنّ سماع طبیعی، نسخهشناسی، روش تصحیح متن.
کتاب الشفاء[1] ابن سینا دانشنامهای است فلسفی شامل دانشهای منطق، طبیعیّات، ریاضیّات و الهیّات. ابن سینا این چهار دانش را با تعبیر «جمله» در کتاب الشفاء از یکدیگر متمایز کرده است. هر جمله را نیز دارای شماری فن نامیده است و در مجموع بیست و دو فن را شامل میگردد: منطق دارای نُه فن، طبیعیّات دارای هشت فن، ریاضیّات دارای چهار فن و الهیّات دارای یک فن. هر فن دارای شماری مقاله و هر مقاله دارای شماری فصل است. آنچه جالب توجّه است این است که الهیّات، فنّ سیزدهم شمرده شده است و بر پایۀ ترتیب فنون میبایست فنّ بیست و دوم شمرده میشد. محمل نیکویی که میتوان برای این ترتیب قلمداد کرد این است که جملۀ منطق با فنون نهگانهاش همگی به عنوان دانش ابزاری لحاظ شده باشد و در نتیجه الهیّات سیزدهمین فنّ از فنون دانشهای کتاب الشفاء لحاظ شده است.
در هر صورت، آنچه در اینجا بایستة بررسی است نخستین فنّ از فنون طبیعیّات است که فنّ سماع طبیعی نام دارد و دارای چهار مقاله است: مقالة اول: پانزده فصل، مقالة دوم: سیزده فصل، مقالة سوم: چهارده فصل، و مقالة چهارم: پانزده فصل و در مجموع دارای پنجاه و هفت فصل است. مباحثی که در این کتاب مطرح شده عبارت است از مبادی، طبیعت، حرکت، مکان، زمان، نامتناهی و خلاء که عمدتاً با مباحث کتاب سماع طبیعی (طبیعیّات) ارسطو هماهنگی دارد جز اینکه کتاب ارسطو دارای هشت مقاله است و در مجموع دارای هفتاد و یک فصل است. باید اشاره کرد که سماع طبیعی[2] ترجمهای است از همان عنوان کتاب ارسطو در باب طبیعیّات. این تعبیر ارسطویی با آنچه اندیشمندان پیش از وی به کار میبردند تفاوت داشت. تفاوت آن از این جهت است که پیش از ارسطو آثار مربوط به طبیعتشناسی با عنوان دربارة طبیعت[3] نامگذاری شده بود و ارسطو با به کار بستن تعبیر سماع طبیعی به جای دربارة طبیعت راه خود را از پیشینیاناش متمایز میکند. پیشینیان ارسطو بیشتر طبیعت را روایت میکردند حال آنکه ارسطو ضمن شنیدن سخنان آنها در باب طبیعت، به ارزیابی انتقادی سخنان آنها نیز پرداخته است.
ویژگی برجستۀ فنّ سماع طبیعی ابن سینا این است که آنچه در سنّت تفسیری طبیعیّات ارسطو در قرون متمادی در منابع یونانی مطرح شده و به عربی ترجمه شده است، مطمح نظر ابن سینا قرار گرفته است. موارد بسیاری را در فنّ سماع طبیعی میتوان یافت که ابن سینا به ارزیابی سخنان معتبر یا نامعتبر در یک بحث میپردازد بیآنکه به صاحبان آن سخنان اشاره کند. به نظر میرسد که ابنسینا این شیوه را از آن جهت به کار بسته است تا فراگیرندۀ دانش طبیعت به رأی مورد بحث التفات داشته باشد و نه صاحب رأی. البته امروزه کوشش برای شناسایی صاحبان این آراء از این جهت دارای ارزش شمرده میشود تا اولاً میان آن سخنان و ارزیابی ابن سینا از آن سخنان پیوندی برقرار شود و ثانیاً التفات به سیاق فلسفی و تاریخی بحث، به شناخت بهتر عللی که موجب پدیدآمدن آن سخنان شده است، کمک کند. برخی از این کوششها را میتوان در پژوهش مفصّل آندریاس لمّر در این خصوص پی گرفت که ما را به سنت تفسیری یونانی طبیعیّات ارسطو و نیز مترجمان بغدادی آن آثار راهنمایی میکند.[4]
کتاب الشفاء همواره نظر اهل فضل را به خود جلب کرده است. نسخههای پر شمار از این اثر در کتابخانههای جهان پراکنده است و شمار دقیق آنها به بررسی گستردهتر نیاز دارد. هم پژوهشگرانی که به منابع زبان عربی احاطه دارند و هم پژوهشگرانی که از منابع زبان لاتینی بهره میگیرند، به این کتاب التفات کردهاند و حتی ترجمه لاتینی را سودمند در تصحیح متن عربی دانستهاند.[5] البته باید خاطر نشان کرد که پس از تصحیح امروزی این اثر در قرن بیستم در قاهره، این اثر بیش از گذشته در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفت و کمتر پژوهشی را در باب اندیشه ابن سینا میتوان یافت که در آن به کتاب الشفاء استناد نشده باشد.[6]
فنّ سماع طبیعی الشفاء در دوره اسلامی به مثابه اثری ارزشمند در طبیعیّات قدیم قلمداد شده است. با آنکه سنّت تفسیری فنّ سماع طبیعی با فنّ الهیات دارای تفاوت بنیادین است و مکتوبات ناظر بر الهیات چندین برابر فن سماع طبیعی است،[7] با این اوصاف، آثار فلسفی اندیشمندان بعدی نشان میدهد که این فن، الگوی نگارشی بسیاری از اندیشمندان بعدی در باب طبیعیّات بوده است.[8] باید به این نکته توجّه داشت که نگارشهای طبیعتشناختی ابن سینا خصوصاً فنّ سماع طبیعی الشفاء در منابع عربی و فارسی بیشتر به سبک نگارشهای تفسیری یا حاشیهنگاریهای موجز از آن استقبال شد و اندیشمندان بعدی آنچنان که بایسته بود، در صدد تطوّر و تکامل مسائل علمی و فلسفی آن اثر بر نیامدند. اما در منابع لاتینی وضع به گونهای دیگر بود[9] و آراء طبیعتشناختی ابن سینا با ارزیابی انتقادی روبرو شد.
در اینجا میتوان به یکی از آراء مهم ابن سینا و واکنشهای متفاوت در منابع عربی و لاتینی نسبت به آن اشاره کرد: «نظریة میل». ابن سینا ضمن آنکه تعریف میل را در کتاب الحدود بیان کرده است، اقسام آن نظیر میل طبیعی، قسری و ارادی، و همچنین کاربرد آن در جهان تحت قمر و جهان فوق قمر و نیز پیامدهای پذیرش آن را به تفصیل در فن سماع طبیعی الشفاء و نیز اکثر آثار خود به عنوان مسألهای محوری بیان کرده است. چنین نگرش جامعی[10] به «نظریة میل» از اهمیت بنیادین آن در اندیشة طبیعتشناختی ابن سینا حکایت میکند. اندیشمندانی که در آثار خود به ارزیابی «نظریة میل» پرداختهاند، عبارتاند از: بهمنیار بن مرزبان،[11] ابوالعباس لوکری،[12] ابو حامد غزالی،[13] ابوالبرکات بغدادی،[14] شهابالدین سهروردی،[15] فخرالدین رازی،[16] شمسالدین شهرزوری،[17] ابنکمونه،[18] اثیر الدین ابهری، نصیرالدین طوسی،[19] علامة حلی، میرداماد[20] و صدرالدین شیرازی.[21] در آثار این اندیشمندان «نظریة میل» مطرح شد اما چه بسا در اثر التفات این اندیشمندان به مباحث مرتبط با منطق و الهیات بالمعنی الأخص پیامدهای پذیرش این آموزه که بایستة پژوهشهای بعدی بود دنبال نشد. این گرایش تا بدانجا پیش رفت که از روزگار میرداماد و صدرالدین شیرازی کمتر میتوان با آثاری فلسفی روبرو شد که به طور مستقل به مبحث طبیعیات اختصاص یافته باشد.
از سوی دیگر در قرن یازدهم و دوازدهم میلادی، ترجمة آثار عربی به لاتینی سبب گسترش اندیشههای فیلسوفان اسلامی در میان اندیشمندان مسیحی و یهودی در سدههای میانة اروپایی شد و در این میان ترجمة آثار ابنسینا به ویژه الشفاء و آثاری نظیر مقاصد الفلاسفة غزالی که آشکارا متأثر از اندیشههای ابنسینا بود، گامی مهم در جهت معرّفی آموزههای طبیعتشناختی ابن سینا به اندیشمندان سدههای میانة مغرب زمین شمرده میشد. آلبرت کبیر،[22] توماس آکوئیناس[23] و راجر بیکن[24] در زمرة این اندیشمندان هستند.[25] حدود سه قرن پس از ابنسینا، ژان بوریدان[26] که شاید در میان اندیشمندان اروپایی سدههای میانه هیچ یک به اندازة وی در مقام زمینهساز پیدایش علم جدید مؤثر نبوده است. البته مفاهیم غیرارسطویی و آن هم در سیاق متون الهیاتی در آثار اندیشمندان پیش از بوریدان نظیر فرانسوا دو مارچیا مطرح شده بود اما نخستین بار در قرون وسطی بوریدان بود که در مبحث تبیین حرکت پرتابه، «نظریة ایمپتوس»[27] را بیان کرد. وی به نگارش تفسیر بر بسیاری از آثار ارسطو اهتمام ورزید و در خلال این تفسیرها کوشید دیدگاههای مستقل خود را نیز ابراز کند. بوریدان بر طبیعیات ارسطو چندین تفسیر نگاشت و در یکی از همین تفسیرها آشکارا با ارسطو مخالفت کرد و «نظریة ایمپتوس» را مطرح کرد.[28]
تاکنون فهرستی جامع از نسخههای الشفاء منتشر نشده است اما از طریق هفت پژوهش مستقل، که در آنها به نسخه شناسی کتاب الشفاء التفات شده است، میتوان به طور نسبی از شمار نسخهها و میزان پراکندگی آنها در کتابخانههای گوناگون در جهان آگاه شد. از آنجا که هر یک از این پژوهشها در فاصلۀ زمانی کمتر از یک قرن از سال 1937 میلادی تا 2017 میلادی به چاپ رسیدهاند بنابراین، شیوه معرّفی و ارزیابی هر یک از این آثار متفاوت از یکدیگر است. این هفت پژوهش را عثمان ارگین، کارل بروکلمان، یحیی مهدوی، جورج شحاته قنواتی، دیمیتری گوتاس، مصطفی درایتی و آموس برتولاچی عهدهدار بودهاند که در اینجا آثارشان در ارتباط با معرّفی نسخههای کتاب الشفاء به ترتیب بررسی خواهد شد.
الف. عثمان ارگین[29]
وی نخستین نویسندهای است که فهرستی از آثار ابن سینا را بر پایة فهرستهای کتابخانههای ترکیه ارائه کرده است. البته باید خاطر نشان کرد که وی دو ویراست از اثر خود انتشار داده است: یکی در سال 1937 میلادی پیش از انتشار فهرست یحیی مهدوی و دیگری در سال 1956 پس از انتشار فهرست مهدوی. نگرش انتقادی مهدوی به ویراست نخست اثر ارگین سبب شد تا ویراست دوم آن با تفصیل بیشتر منتشر شود. کارل بروکلمان در اثرخود به ویراست نخست اثر ارگین ارجاع داده است که به نظر میرسد اثر ارگین منبعی معتبر برای بروکلمان بوده است. ارگین در ویراست نخست اثر خود به معرفی پنجاه و پنج نسخه از الشفاء در صفحه بیست و دوم کتابش پرداخته است و الشفاء را شمارة صد و چهارم از آثار ابن سینا در کتاب خود معرّفی کرده است.
ب. کارل بروکلمان[30]
وی نویسندۀ اثری است به آلمانی با عنوان تاریخ نگارشهای عربی مشتمل بر پنج جلد، دو جلد اصلی و سه پیوست نسبتاً مفصّل.[31] این اثر نگارشهای انتشار یافته در جهان اسلام در موضوعات گوناگون را شامل میگردد و دو ویراست از آن منتشر شده است. اخیراً ترجمۀ انگلیسی آن به کوشش یوپ لامیر[32] نشر یافته است.[33] آثار ابن سینا با اشاره به برخی از کتابخانههایی که آن آثار در آنها نگهداری میگردد، در جلد نخست کتاب و در آغاز بخش فلسفه و سیاست معرفی شده است (ویراست اول: 453-458؛ ویراست دوم: 590-599؛ ترجمۀ انگلیسی: 516-523). بروکلمان، الشفاء را هیجدهمین اثر از آثار ابن سینا معرفی کرده و بالغ بر بیست نسخه از این اثر را عمدتاً از کتابخانههای اروپا معرّفی کرده است. ترجمۀ فروغی از فنّ سماع طبیعی الشفاء و برخی از شروح و حواشی الشفاء نیز در این اثر معرّفی شده است.
ج. یحیی مهدوی
وی کتاب خود را با عنوان فهرست نسخههای مصنّفات ابن سینا در سال 1333 خورشیدی منتشر کرده است. فهرست مهدوی به طور خاص به دستنوشتههای ابن سینا در ایران و جهان اختصاص دارد و ضمن معرّفی مختصر هر اثر، به کتابخانههایی که آثار ابن سینا در آنها نگهداری میشود نیز اشاره شده است. چنانچه اثری دارای شرح و تلخیص باشد آن اثر نیز به اجمال معرفی شده است. کار مهدوی مبنایی مهم برای مطالعات ابن سیناپژوهی قرار گرفته است و کمتر پژوهش متنشناسی به زبانهای اروپایی را میتوان یافت که در آن به کار مهدوی استناد نشده باشد. تفکیک آثاری که انتسابشان به ابن سینا قطعی یا مشکوک است یکی از امتیازات این کتاب است. الشفاء هشتاد و چهارمین اثر از آثار ابن سینا است که در صص 125-174 فهرست مهدوی، معرفی شده است. همۀ فهرست مندرجات کتاب الشفاء بر پایۀ اوراق نسخههای کتابخانۀ ملّی شمارۀ 580 و کتابخانۀ سپهسالار شمارۀ 8331 در دو ستون شمارهگذاری شده است. مهدوی نسخههای الشفاء را در یازده بخش بر پایۀ اشتمال بر یکی از چهار جملۀ منطق (1)، طبیعیّات (2)، ریاضیات (3) و الهیّات (4) چه به تنهایی چه همراه با یکی دیگر از جملهها بدین صورت معرّفی کرده است: (1،2،3،4)، (1،2،4)، (1،2)، (1،3)، (1،4)، (2،3)، (2،4)، (1)، (2)، (3) و (4). وی از معرّفی نسخههایی که روشن نیست شامل کدامیک از بخشهای الشفاء میشود، جز چهار نسخه، خودداری کرده است.
د. جورج شحاته قنواتی
وی اثری با عنوان مؤلّفات ابن سینا در 1950 میلادی در قاهره منتشر کرد. وی کتاب الشفاء را چهاردهمین اثر از آثار ابن سینا توصیف کرده است و صفحات 29-79 کتاب خود را به توصیف کتاب الشفاء اختصاص داده است. وی افزون بر فهرست نسخهها و محل نگهداری آنها به معرّفی برخی از نسخههای شروح و حواشی الشفاء پرداخته است همچنین در بخش منطق عنوان همۀ مطالب کتاب بر پایۀ اوراق نسخهة خطی الشفاء در الأزهر کتابخانۀ الشیخ بَخیت، حکمت، شمارۀ 24 شمارهگذاری شده است. در بخش منطق شمارۀ اوراق نسخۀ موزه بریتانیا شمارۀ 7500 و در بخش طبیعیّات و الهیّات شمارۀ اوراق چاپ سنگی طهران نیز افزون بر شمارۀ اوراق نسخۀ الأزهر ارائه شده است. قنواتی در بخش ریاضیات فقط به همان شمارهگذاری نسخۀ الأزهر اکتفا کرده است.
هـ. دیمیتری گوتاس[34]
وی سالیان متمادی به نگارش در باب ابن سینا پرداخته است و در سال 1988 کتابی را با عنوان ابن سینا و سنّت ارسطویی به زبان انگلیسی منتشر کرد که در آن به بررسی زندگی، آثار و اندیشههای ابن سینا پرداخته است. گوتاس در سال 2014 میلادی ویراست دوم کتاب خود را منتشر کرد و در آن افزون بر بحثی در باب کتاب الشفاء و سرگذشت تصنیف آن (صفحات 103-115)، پیوستی مفصّل در باب آثار ابن سینا (صفحات 387-558 ) نیز بدان افزوده است.[35] در این پیوست، معرّفی نسخههای کتاب الشفاء و محل نگهداری آنها در صفحات 420-422 است. جملههای گوناگون نسخههای الشفاء به صورت کاملاً گزیده در یازده بخش معرّفی شده است و در پایان نیز تنها به چاپ کامل الشفاء در قاهره اشاره شده است.
و. مصطفی درایتی
وی عمدتاً سعی در انتشار فهرستهای یکپارچۀ نسخههای خطی در ایران داشته است و دو اثر را یکی با عنوان فهرستواره دستنوشتههای ایران (دنا) در سال 1389 در دوازده جلد (ویراست دوم آن در بیست جلد در سال 1398) و دیگری فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا) در سالهای 1390-1393 در چهل و پنج جلد نشر داده است. نظر به اینکه این دو اثر فقط مشتمل بر معرّفی فهرست دستنوشتههای کتابخانههای ایران است، بنا بر این آنچه از آثار ابن سینا نیز در این آثار گزارش شده است محدود به کتابخانههای ایران است.[36] فهرست دستنوشتههای کتاب الشفاء در این دو فهرست به ترتیب در این مجلدات دستیافتنی است: دویست و نود و یک نسخه در ویراست اول دنا، جلد شش، صص 1192- 1203 (177640-177943)؛ دویست و نود و پنج نسخه در فنخا، جلد بیست و یکم، صص 58- 79. در ویراست جدید دنا در بیست جلد، شمار دستنوشتههای الشفاء به سیصد و سی و پنج نسخه رسیده است که نشانگر گستردهتر شدن قلمرو شناسایی نسخههای الشفاء در ایران است.
ز. آموس برتولاچی[37]
وی استاد مدرسۀ عالی پیزا و دانشگاه لوکا است[38] که پژوهشهای خود را بر الهیّات الشفاء متمرکز کرده و ترجمة ایتالیایی از این اثر را نیز منتشر کرده است.[39] وی طرح پژوهشی خود را در خصوص الهیّات الشفاء از سال 2014 آغاز کرده است.[40] این طرح شامل سه بخش تصحیح، ترجمه و تفسیر الهیّات الشفاء است و مدت زمان انجام آن شصت ماه بوده است.[41] از آنجا که این طرح مبتنی بر نسخههای برجای مانده از الشفاء است، فهرستی از اطلاعات سیصد و پنجاه و سه نسخه از این اثر به شش صورت دسته بندی شده است: 1. نام کشور؛ 2. نام شهر؛ 3. تاریخ کتابت نسخهها؛ 4. نام کاتبان یا مالکان نسخهها؛ 5. محل کتابت نسخهها؛ 6. نقشه مکان کتابخانهها. در این دستهبندی نسخههای شناسایی شده از الشفاء در کتابخانههای شصت و یک شهر در جهان قرار دارد. فهرست کاتبان یا مالکان از قرن ششم تا چهاردهم هجری شناسایی شده است. دستهبندی در خصوص محل کتابت نسخهها نیز شامل شانزده شهر میگردد. از نظر قدمت کتابت نسخهها، زمانبندی از قرن پنجم تا چهاردهم هجری را شامل میگردد. نظر به اینکه الشفاء دارای چهار جمله است و نسخههای برجای مانده نیز همگی به صورت کامل چهار جمله را شامل نمیگردد، بنا بر این، دستهبندی برتولاچی محدود به نسخههای الهیات نبوده و از آن جهت دارای اهمیّت بیشتر میگردد که صد و نود و چهار نسخه از نسخههای طبیعیّات الشفاء را نیز ضمن اطلاعات مندرج در تارنمای رسمی طرح، معرفی کرده است.[42]
نخستین بار دو جمله از چهار جملۀ کتاب الشفاء به صورت چاپ سنگی در دارالفنون تهران در سال 1305 قمری (1266 شمسی / 1888 میلادی) منتشر شد. البته باید خاطرنشان کرد که در پایان جملۀ طبیعیّات تاریخ اتمام اثر 1303 قمری ثبت شده است اما اینکه هر جمله از کتاب در تاریخی جداگانه منتشر شده است یا هر دو جمله همزمان در 1305 منتشر شدهاند اطلاعی در دست نداریم. در خصوص پدیدآورندگان این اثر، ما تا کنون به جز نام کاتب و دستیاران وی، از نام پدیدآورنده یا پدیدآورندگان این اثر و نیز انگیزۀ انتشار آن اطلاع دقیقی به دست نیاوردهایم. چاپ سنگی این اثر بازتاب جدّی نه تنها در ایران بلکه در سطحی جهانی داشت و سبب شد تا التفات پژوهشگران ایرانی و بینالمللی به ابن سینا و آثار وی، خصوصاً کتاب الشفاء بیش از گذشته جلب گردد. قریب به نیم قرن بعد از انتشار چاپ سنگی طهران، پژوهشگران مصری در اندیشۀ انتشار هر چهار جملۀ کتاب الشفاء برآمدند. طه حسین، ابراهیم مدکور، جورج شحّاته قنواتی و سعید زاید در زمرۀ پژوهشگران مصری بودند که در تصحیح کتاب الشفاء اهتمام ورزیدند. این پژوهشگران کوشیدند تا بر اساس برخی از نسخههای معتبر این کتاب در کتابخانههای مصر و برخی کشورهای دیگر نظیر ایران، ترکیه و انگلستان تصحیح امروزی از کتاب الشفاء به دست دهند. جالب توجه این است که با آنکه پژوهشگران مصری در تصحیح خود عمدتاً به نسخههای خطّی کتاب الشفاء و مقابلۀ آنها با یکدیگر اعتماد کردهاند اما با این اوصاف در تصحیح جملۀ طبیعیّات و الهیّات، به چاپ سنگی طهران و حواشی آن نیز اعتماد کردهاند و در بخش ارائۀ نسخهبدل به ترتیب از نشانۀ (ط) و (طا) برای اشاره به ضبط چاپ سنگی و حواشی آن بهره گرفتهاند. این نکته از آن جهت دارای اهمیّت است که با آنکه در مقدّمۀ طه حسین و ابراهیم مدکور انتقادهایی صرفاً کلی نسبت به کتاب الشفاء چاپ سنگی طهران ابراز شده است با این حال مصحّحان به چاپ سنگی طهران اعتماد کردهاند.
یکی دیگر از رخدادهای ارزشمند در سدۀ اخیر برگزاری جشن هزارۀ ابن سینا در ایران، مصر، عراق و هندوستان، و انتشار مجموعۀ مقالات مربوط به این همایشها و تصحیح برخی از آثار ابن سینا و انتشار ترجمۀ فارسی، انگلیسی و ترکی طبیعیّات الشفاء است که همگی پس از نشر چاپ سنگی طهران رخ داده است و در زمرۀ پیامدهای توجّه به ابن سینا و آثارش قلمداد میگردد.[43] در ترکیه تصحیح آثار ابن سینا به ویژه، کتابهای الشفاء، النجاة و الإشارات والتنبیهات همراه با ترجمۀ ترکی آن به صورت دو زبانه، در دو دهۀ اخیر آغاز شده و همچنان با سرعت پیگیری میشود. در ایران نیز در مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران از سال 1390 تا 1396 خورشیدی تصحیح معتبر و علمی سه اثر مهّم ابنسینا التعلیقات،[44] المباحثات[45] و المختصر الأوسط فی المنطق[46] منتشر شده است و دیگر آثار نیز به ترتیب در نوبت تصحیح و نشر قرار دارد.[47]
اکنون پنج تصحیح منتشر شده از فنّ سماع طبیعی الشفاء در ایران، مصر، ترکیه، لبنان و آمریکا به ترتیب تاریخ نشر آثار معرفی و بررسی میشود. در این بررسی، نحوه برگزیدن نسخههای به کار رفته در هر تصحیح مورد توجه قرار میگیرد.
الف. ایران (طهران): چاپ سنگی[48]
این اثر در دو جلد مستقل و در قطع رحلی یکی شامل جملۀ طبیعیّات و دیگری شامل جملۀ الهیّات است و از آن پس، دیگر اعتنایی به نشر دو جملۀ منطق و ریاضیّات آن صورت نگرفته است. از آنجا که این دو جلد شامل اطلاعاتی هستند که در تحلیل ما سودمند میافتد، بنا بر این هر دو جلد در اینجا بررسی می شود. در پایان مجلد الهیّات، تاریخ پایان کتابت «متن» این اثر محرّم الحرام سال 1303 با کتابت عبدالکریم الشریف الشیرازی ثبت شده است و تاریخ پایان «حواشی» این اثر ربیع الآخر 1305 قمری در دارالخلافه طهران است. از"الخوانساری" نامی در پایان حواشی یادشده است که قریب به یقین، نام کاتب حواشی باید باشد.[1] این اثر در مطبعۀ دارالفنون و با دستیاری آقا میرزا حسین خلف چاپ شده است. در یادداشتی دیگر در هامش همین صفحه محل فروش این کتاب، سرای حاجبالدوله، حجرۀ فخر الأطبّاء آخوند ملا محمّد زنجانی نوشته شده است. یحیی مهدوی نیز تاریخ انتشار این اثر را 1305 قمری یاد کرده است. در مجلّد طبیعیّات، حواشی آقا جمال خوانساری البته تا اوائل فصل دهم از مقالۀ سوّم از فنّ سماع طبیعی ثبت شده است و در مواردی اصلاح در متن یا در حاشیه به چشم میخورد. در مجلّد الهیّات چندین حاشیه ثبت شده است که نام برخی از حاشیهنگاران در پایان کتاب چنین یاد شده است: ملا أولیاء شاگرد آقا حسین خوانساری، سیّد احمد شاگرد میرداماد، ملا سلیمان، حاشیۀ صدرالمتألّهین، حواشی متفرقه. نیز یادشده است که حاشیۀ ملا أولیاء و حاشیۀ (این قسمت خالی از نام است) متأخّر از حاشیۀ صدرالحکماء است. با توجّه به تاریخ درگذشت صدرالدین شیرازی در 1045 قمری، دیگر حاشیهنگاران که نامشان یادشده همگی متأخّر از روزگار ملاصدرا بودهاند. پدیدآورنده یا پدیدآورندگان این اثر هیچ یادداشتی در آغاز یا انجام جملۀ طبیعیّات یا جملۀ الهیّات ننوشتهاند تا انگیزۀ انتشار، شیوۀ تصحیح و نسخههایی که مبنای تصحیح این اثر قرار گرفته است، روشن شود. آنچه میتوان دریافت این است که پدیدآورنده یا پدیدآورندگان اثر، هدفی تعلیمی در سر داشتهاند و از همین رو کار خود را صرفاً به تصحیح متن محدود نکردند و تا آنجا که توانستهاند حواشی در دسترس خود را نیز همراه متن نشر دادهاند تا کسانی که متن کتاب را مطالعه میکنند از رهگذر این حواشی به ژرفای مقصود ابن سینا دست یابند. نکتۀ جالب توجّه در خصوص شمار حواشی بر جملۀ طبیعیّات و حواشی جملۀ الهیّات است. یک مجموعه حاشیه از آقا جمال خوانساری بر فنّ نخست طبیعیّات و بیش از پنج مجموعه حاشیه بر فنّ الهیّات نشان میدهد که اهتمام فراگیران آثار ابن سینا بیشتر بر الهیّات الشفاء بوده است تا طبیعیّات آن. از آنجا که آقا جمال خوانساری قریب به صد سال پس از ملاصدرا میزیسته است، بنا بر این، حاشیهنگاری بر طبیعیّات الشفاء قریب به صد سال بعد از حاشیهنگاری بر الهیّات پدید آمده است یا دست کم پیش از حواشی آقا جمال خوانساری حواشی دیگری گزارش نشده است.
ب. مصر ( قاهره): سعید زاید[49]
در روزگاری که طه حسین وزیر معارف مصر بود (1950-1952) گروهی از محقّقان مصری زیر نظر ابراهیم مدکور، در «لجنة ابن سینا» کار تصحیح کتاب الشفاء را میان سالهای 1952 تا 1983 عهدهدار شدند. نخستین مجلد از کار تصحیح شامل بخشهای آغازین جملۀ منطق میشد که طه حسین پیشگفتاری نیز بر آن نوشته بود. فنّ سماع طبیعی، نخستین فنّ از جملۀ طبیعیّات این مجموعه بود که در سال 1983 میلادی قریب به سی سال پس از شروع به کار این «لجنة» نشر یافت. این اثر در قطع رحلی و در 333 صفحه چاپ شده است. با آنکه اکثر مصحّحان دیگر فنون الشفاء مقدّمهای نسبتاً مفصل بر هر اثر نوشتهاند، اما هیچ یادداشتی از سعید زاید، مصحّح فنّ سماع طبیعی در آغاز تصحیح این فن ثبت نشده است. تنها یادداشت دو صفحهای در آغاز کتاب به قلم ابراهیم مدکور است که بیش از آنکه به سماع طبیعی الشفاء اختصاص یافته باشد به نکاتی کلی و اجمالی در باب اهمیّت تاریخی طبیعیّات ارسطو، مفسّران یونانی این اثر و اشارهای موجز به ترجمههای آثار فلسفی سریانی و عربی محدود شده است. همچنین از شیوۀ تصحیح و توصیف نسخههای مورد اعتماد مصحّح سخنی به میان نیامده است و تنها به این هفت نسخه و نشانۀ اختصاری آنها که مبنای تصحیح قرار گرفته است بدین صورت اکتفا شده است: 1. ب الأزهر 2. بخ هامش الأزهر 3. د دارالکتب المصریة 4. سا داماد الجدیدة 5. ط طهران 6. طا هامش طهران 7. م المتحف البریتانی. همچنین یادشدنی است که در این یادداشت، مصحّح فقط به نام کتابخانهها و نشانۀ اختصاری بهکار رفته در نسخهبدلها بسنده کرده است و از بیان شمارۀ نسخهها خودداری کرده است. این گونه اشارات مبهم و کلی، شناسایی و مراجعه به منابع مصحّح را برای خواننده دشوار میکند. تنها راه حل برای اطلاع نسبتاً دقیق از توصیف نسخهها مراجعه به برخی از فنون جملۀ منطق و فنّ نفس جملۀ طبیعیّات است. بنا بر این، میتوان این اطلاعات مربوط به نسخهها را بدین صورت تکمیل کرد: الأزهر، شمارۀ 331؛ دارالکتب المصریة، شمارۀ 894 فلسفه؛ داماد الجدیدة، شمارۀ 822؛ موزۀ بریتانیا، شمارۀ 7500.
ج. لبنان (بیروت): جعفر آل یاسین
این تصحیح در سال 1996 میلادی در لبنان منتشر شد. مصحّح در مقدّمۀ بیش از هفتاد صفحهای خود، تصریح کرده است که تحقیق در باب طبیعتشناسی ابن سینا را با تأکید بر کتاب الشفاء و سنجش آن با منابع و اصول فلسفۀ یونانی در سال 1959 میلادی در دانشگاه آکسفورد زیر نظر ریچارد والتزر[50] و سیمون واندنبرگ[51] آغاز کرده است که نتیجۀ پژوهش وی منجر به أخذ رسالۀ دکتری در سال 1962 میلادی شده است. وی اشاره میکند که در سال 1971 با دوست خود توفیق الطویل یکی از استادان مصری مکاتبه میکند و آمادگی خود را برای همکاری با لجنة در خصوص تصحیح فن سماع طبیعی به اطلاع وی میرساند، اما الطویل بعد از استفسار از لجنة به اطلاع آل یاسین میرساند که این اثر در دست نشر است. بیش از ده سال میگذرد و از نشر این اثر خبری نمیشود. در سال 1983 در مکاتبهای با ابراهیم مدکور، رئیس لجنة ابن سینا، آمادگی خود را برای همکاری بار دیگر اعلام میکند. مدکور به وی توصیه میکند تا تصحیح فن سماع طبیعی را به طور مستقل نشر دهد چرا که تصحیح سعید زاید در آستانه نشر قرار داشته است. از این رو تصحیح مستقل آل یاسین در سال 1996 منتشر میشود. آل یاسین در مقدمۀ خود به تبیین روش تصحیح و نیز توصیف دقیق نسخههای مورد اعتماد با ذکر شمارۀ هر یک میپردازد. هفت اثر مورد اعتماد وی با نشانههای اختصاری عبارتاند از: 1. أ بودلیان، آکسفورد، پوکوک 125؛ 2. ب بودلیان، آکسفورد، پوکوک 115-118؛ 3. ه الأزهر، بخیت، حکمت 24، ها هامش نسخۀ الأزهر؛ 4. د مکتب هندی در لندن، 474-477؛ 5. م کتابخانۀ بریتانیا، 2873 شرقی؛ 6. ن کتابخانۀ ملّی ایران، تهران، 580؛ 7. ت چاپ سنگی طهران. بعد از بیان این نکات، مصحّح بالغ بر پنجاه صفحه از مقدّمۀ خود را به ارائۀ هشتصد و ده نمونه از خطاهایی که در تصحیح سعید زاید رخ داده است، اختصاص داده و در هر مقاله از مقالات چهارگانۀ کتاب، خطاها را برشمرده است. تصحیح متن از صفحۀ 81 آغاز و در 285 پایان مییابد. بعد از متن کتاب، دو نمونه تصویر یکی از نسخۀ 119 پوکوک، آخرین ورق از جملۀ منطق به تاریخ کتابت 603 قمری و دیگری از نسخۀ بادلیان 125، آخرین ورق از جملۀ الهیّات به تاریخ کتابت 561 قمری پیوست شده است. به نظر میرسد مصحّح قدمت کتابت این دو نسخه را وجه رجحان در برگزیدن تصویر نمونه صفحات، برشمرده است. رمزگذاری نسخه و نشانههای اختصار در شیوۀ تصحیح به طور جداگانه در صفحۀ 290 ثبت شده و سپس از 291 تا 341 نسخهبدلها و دیگر توضیحات مربوط به چهار مقاله به ترتیب آمده است. از 342 تا 367 انواع فهارس کتاب و منابع تنظیم شده است.
د. ترکیه (استانبول): محییالدین ماجید[52] و فرّخ اوزپیلاوجی[53]
ماجید و اوزپیلاوجی استادان دانشگاه مرمره در ترکیه هستند که به تصحیح فنّ سماع طبیعی الشفاء همّت گماشته و این تصحیح را همراه با ترجمه ترکی آن در دو جلد منتشر کردهاند. جلد نخست این کتاب شامل متن عربی و ترجمۀ ترکی مقالۀ نخست و دوم در سال 2004 میلادی و جلد دوم آن مشتمل بر متن عربی و ترجمۀ مقالۀ سوم و چهارم در سال 2005 میلادی منتشر شده است. مصحّحان این اثر در مقدمۀ خود به بهرهگیری از نسخههای موجود در کتابخانۀ سلیمانیه اشاره کردهاند و از چهار نسخهای که مبنای تصحیح و ترجمۀ ایشان بوده است با ذکر نام کتابخانه و شمارۀ نسخه نام بردهاند و از ارائۀ توضیحات بیشتر در بارۀ ویژگیهای هر نسخه خودداری کردهاند: داماد ابراهیم پاشا، شمارۀ 822، ایاصوفیه، شمارۀ 2441، جاراللّه، شمارۀ 1424 و لاله لی، شمارۀ 2550. ویژگی این تصحیح این است که شیوۀ مصحّحان کاملاً مصحّحبنیاد بوده است و نه نسخهبنیاد. بدین معنی که ایشان از ارائۀ هر گونه نسخهبدل خودداری کردهاند و فقط ضبط مقبول خود را در متن، عرضه داشتهاند.
هـ. آمریکا (یوتا): یان مکگینیس[54]
مکگینیس استاد دانشگاه پنسیلوانیا در سال 2009 میلادی ترجمهای انگلیسی از فن سماع طبیعی الشفاء را با مقدّمه و توضیحاتی در پانوشت در دو جلد ارائه کرد.[55] این ترجمه به صورت دو زبانه همراه با متن عربی است و نخستین ترجمۀ کامل به یکی از زبانهای اروپایی جدید شمرده میشود. باید خاطر نشان کرد که این مجلد در «سلسلۀ ترجمههای اسلامی» وابسته بهBrigham Young University انتشار یافته است. مترجم پیش از آنکه کار ترجمه را آغاز کند ضروری دانسته است تا متنی را مبنای ترجمۀ خود قرار دهد. از این رو، پیش از آنکه مترجم باشد، مصحّح بوده است. چهار منبعی که مبنای تصحیح وی قرار داشته است عبارتاند از چاپ سنگی طهران با نشانۀ (T)، تصحیح سعید زاید با نشانۀ (Z)، و تصحیح جعفر آل یاسین با نشانۀ (Y). نکته جالب توجه این است که مترجم به ترجمۀ لاتینی این کتاب در سدههای میانه اروپایی نیز نظر داشته و در مواردی که نوعی تقابل میان ضبط سه چاپ یادشده در بالا وجود داشته است، ضبط هماهنگ با ترجمۀ لاتینی را نیز ارائه داده است. در عمدۀ موارد اختلاف، مشاهده میشود که معیار گزینش مترجم برای ضبط اصحّ همان ضبط هماهنگ با ضبط لاتینی بوده است. با آنکه مکگینیس از انتشار متن عربی همراه با ترجمۀ ترکی فنّ سماع طبیعی آگاهی داشته اما در مقدّمۀ خود فقط به ترجمۀ ترکی اثر اشاره کرده است و اساساً در خصوص بخش تصحیح متن عربی کتاب به کوشش مجید و اُزپیلاوچی سکوت اختیار کرده است. نیز نکتهای استطرادی در خصوص طرح جلد کتاب نیز در اینجا یادشدنی است: ابوالفضل عِیاض بن موسی بن عِیاض الیَحصُبی السَبتی مشهور به قاضی عِیاض اثری دارد با عنوان الشفاء بتعریف حقوق المصطفی دربارۀ پیامبر اسلام (ص). آغاز عبارت مربوط به عنوان کتاب قاضی عِیاض با عنوان کتاب مورد نظر ما یکسان است و این مشابهت سبب شده تا تصویری از نسخۀخطی کتاب قاضی عِیاض بر روی جلد ترجمۀ انگلیسی کتاب قرار گیرد. البته تصویر نسخۀخطی هم برگرفته از اثری است که در کتابخانۀ همان دانشگاه نگهداری میگردد و در کتابخانه با عنوان «الشَفاف»[56] ثبت شده و در توضیحات مربوط به تصویر در ترجمۀ انگلیسی کتاب نیز به همان ضبط کتابخانه اعتماد شده است. این اثر با جستجو در کتابخانه با نشانی بازیابی مربوط[57] دستیافتنی است.[58]
جنبۀ دیگری از کتاب الشفاء که در اینجا بایستۀ بررسی است توجّه به سنّت تفسیری هزار سالۀ این اثر است که به صورت شرح، تلخیص، حواشی و ترجمه در اختیار ما قرار گرفته است. در این سنّت تفسیری آنچه دارای اهمیّت است این است که پدیدآورندگان آثار تفسیری با اعتناء به نسخه یا نسخههایی که در اختیار داشتهاند، بهرهگیری خود از این نسخهها را در آثار تفسیری خود آشکار کردهاند. بنا بر این، گزارش پدیدآورندگان سنّت تفسیری، گنجینهای ارزشمند برای مصحّحان فنّ سماع طبیعی الشفاء محسوب میشود. باید خاطر نشان کرد آثار تفسیری فقط مشتمل بر آثار اندیشمندانی نیست که به شرح و بسط دیدگاههای ابن سینا پرداختهاند بلکه آنچه از طبیعیّات ابن سینا در آثار انتقادی نیز نقلقول شده است میتوان در زمرۀ سنّت تفسیری قلمداد کرد. البته بخشهای طبیعیّات دیگر آثار ابن سینا که دارای شرح و تفسیر هستند نظیر الهدایة، المجموع، النجاة، عیون الحکمة، و الإشارات والتنبیهات،[59] را میتوان در قلمرو بررسی گنجاند. برخی از آثاری که ارزشمند است به قلمرو بررسی افزود، عبارتاند از: التحصیل بهمنیار بن مرزبان، بیان الحقّ بضمان الصدق ابوالعباس لوکری، مقاصد الفلاسفه ابو حامد غزالی، مباحث المشرقیة فخرالدین رازی، عون إخوان الصفاء علی فهم کتاب الشفاء فاضل هندی، حواشی آقا جمال خوانساری، ترجمۀ لاتینی فنّ سماع طبیعی، ترجمۀ فارسی فنّ سماع طبیعی محمّد علی فروغی، و مناقشات میرزا مهدی آشتیانی بر ترجمۀ فروغی، تهافت الفلاسفه غزالی، کتاب المعتبر ابوالبرکات بغدادی، تهافت التهافت ابن رشد، و مصارع الفلاسفه عبدالکریم شهرستانی. بنا بر این، هر یک از این آثار یادشده میتواند در بهدست دادن متنی منقّح و تا آنجا که مقدور است مقرون به متن مصنّف ما را یاری برساند. پس مصحّح ناگزیر است به این مجموعۀ ارزشمند نیز التفات کند و در فهم دقیق متن از آنها بهره بگیرد.
اکنون نوبت به سنجش پنج ویراست یادشده در بالا از فنّ سماع طبیعی الشفاء میرسد: چاپ ایران (سنگی طهران، 1886 م)، چاپ مصر (1952 م)، چاپ لبنان (1996 م)، چاپ ترکیه (5-2004 م) و چاپ آمریکا (2009 م). نخستین نشر از این کتاب قریب به صد و سی سال پیش در ایران منتشر شد که نوعی "نسخۀ خطی جدید" همراه با مفصّلترین حواشی موجود از این کتاب است. به نظر میرسد قرائت کتاب الشفاء خصوصاً فنّ سماع طبیعی از روزگار میرداماد به بعد از رونق بیشتری برخوردار شده باشد، و به تدریج نگارش حواشی بر این فن پدید آمده باشد. مفصّلترین حواشی نیز که امروزه در دسترس ماست از آن آقا سیّد جمال خوانساری است که پدیدآورندگان چاپ سنگی طهران نیز همۀ این حواشی را به همان صورت حاشیۀ کتاب، در اثر خود گنجاندهاند. به تازگی نیز این حواشی به صورت مستقلّ منتشر شده است.[60] در خصوص منابع چاپ سنگی طهران اسناد دقیقی در دست نیست اما به احتمال زیاد، چنانکه در چاپ قاهره و چاپ بیروت نیز احتمال داده شده است، بر اساس برخی از نسخههای موجود در کتابخانههای تهران آن روزگار بوده است. بنا بر این میتوان احتمال داد که منابع این چاپ در میان این آثار باشند: نسخههای الشفاء موجود در کتابخانههای دانشگاه تهران، مجلس، ملک، ملی، مدرسۀ سپهسالار و مدرسۀ مروی و نیز نسخههای متعلّق به کتابخانههای شخصی برخی از مدرّسان الشفاء که در مدارسی نظیر سپهسالار و مروی تدریس میکردند. بیش از نمیتوان به دقّت در خصوص منابع چاپ سنگی طهران سخن گفت. با این همه این چاپ سنگی و حواشی آن هم در چاپ مصر و هم در چاپ لبنان به مثابۀ یک نسخۀ خطّی در کنار دیگر نسخههای معتبر در فرایند تصحیح استفاده شده است. حتی در چاپ آمریکا نیز چاپ سنگی همطراز با چاپ مصر و چاپ لبنان لحاظ شده است. نسخههایی که در هر یک از تصحیحهای چهارگانه استفاده شده است، اطلاعات نسخهشناسی آنها به تفکیک مکان نشر چنین است:
الف) چاپ مصر: 1. مصر: الأزهر، خصوصی، شمارۀ 331 (حکمت، شمارۀ 24؛ بخیت، شمارۀ 2415؛ عمومی، شمارۀ 44988) و هامش آن؛ کتابت آن متأخّر از قرن هفتم قمری نیست.
ب) چاپ لبنان: 1. انگلستان: بودلیان، آکسفورد، پوکوک، شمارۀ 125؛ کتابت 771 قمری. 2. انگلستان: بودلیان، آکسفورد، پوکوک، شمارههای 115-118. 3. مصر: الأزهر، بخیت، حکمت شمارۀ 24، و هامش آن. 4. انگلستان: مکتب هندی در لندن، شمارههای 474-477. 5. انگلستان: کتابخانۀ بریتانیا، شمارۀ 2873 شرقی. 6. ایران: کتابخانۀ ملّی ایران، تهران، شمارۀ 580 (فهرست، ج 9، ص 311). 7. ایران: چاپ سنگی طهران و حواشی آن.
ج) چاپ ترکیه: 1. ترکیه: داماد ابراهیم پاشا، شمارۀ 822 (فهرست، ص 57)؛ 2. ترکیه: ایاصوفیه، شمارۀ 2441 (فهرست، ص 146). 3. ترکیه: جار اللّه، شمارۀ 1424. 4. ترکیه: لاله لی، شمارۀ 2550 (فهرست، ص 195).
د) چاپ آمریکا: 1. ایران: چاپ سنگی طهران با نشانۀ (T). 2. مصر: تصحیح سعید زاید با نشانۀ (Z).3. لبنان: تصحیح جعفر آل یاسین با نشانۀ (Y). 4. ترجمۀ لاتینی[61].
بنا بر این، آنچه میتوان گفت این است که در مجموع، فقط از سیزده نسخه در چاپهای گوناگون استفاده شده است که در چهار کشور ایران، ترکیه، مصر و انگلستان نگهداری میشوند: ایران (کتابخانۀ ملّی ایران، تهران، شمارۀ 580 و چاپ سنگی طهران)، ترکیه (ایاصوفیه، شمارۀ 2441، جاراللّه، شمارۀ 1424، داماد ابراهیم پاشا، شمارۀ 822، لاله لی، شمارۀ 2550)، مصر (الأزهر، خصوصی، شمارۀ 331، دارالکتب المصریة، شمارۀ 894 فلسفه)، انگلستان (بودلیان، آکسفورد، پوکوک: شمارههای 115-118 و شمارۀ 125، کتابخانه بریتانیا: شمارۀ 7500، شمارۀ 2873 شرقی، مکتب هندی در لندن، شمارههای 474-477.
مصحّحان فقط به نسخههایی که در تصحیح خود برگزیدهاند، اشاره کردهاند و از اینکه شمار بیشتری از نسخهها را در اختیار داشتهاند یا اینکه شناسایی کردهاند سخن نگفتهاند. همچنین سخنی از معیار انتخاب و وجه رجحان نسخههای انتخابی خود به میان نیاوردهاند. بنا بر این، هنوز گامهای مهمی برای تصحیح انتقادی فنّ سماع طبیعی الشفاء باید برداشته شود. در تصحیحهای یادشده با آنکه گامی ارزشمند در ابن سیناپژوهی شمرده میشود اما تا رسیدن به تصحیح معتبر در سطح جهانی فاصله بسیار است.
تا اینجا کوشش شد تا اهمیّت فنّ سماع طبیعی الشفاء و ویراستهای پنجگانۀ این اثر ارزیابی گردد. با آنکه صد و سی سال از انتشار چاپ سنگی طهران میگذرد، هنوز تصحیح علمی و انتقادی از این کتاب در دسترس پژوهشگران و علاقهمندان به آثار ابن سینا قرار نگرفته است. انتشار چاپ مصر، لبنان، ترکیه و آمریکا نشان میدهد که هر یک از مصحّحان کوشیدهاند تا آنچه در توان دارند در ارائۀ متنی منقّح از فنّ سماع طبیعی ارائه دهند اما از آنجا که سعی خود را در جهت نسخهشناسی دقیق این اثر به کار نبستهاند بنا بر این تصحیح آنها بیشتر به افزودن نسخهای جدید به مجموعۀ نسخههای طبیعیّات الشفاء در کتابخانههای جهان است تا ارائۀ ویراستی معتبر و انتقادی. شاید یکی از دشواریهایی که همۀ این مصحّحان یادشده در بالا با آن روبرو بودهاند پرشماری نسخههای کتاب الشفاء از یکسو و پراکندگی آنها در کتابخانههای أقصی نقاط جهان از سوی دیگر باشد. هنوز برخی از نسخههای موجود از کتاب الشفاء در کتابخانهها به دقّت توصیف نشدهاند و جملهها و فنون وابسته به آن از یکدیگر تفکیک نشدهاند. کاستی دیگر این است که مصحّحان تنها به نسخههایی که در قلمرو جغرافیایی ایشان بوده است، اکتفا کردهاند. بنا بر این برای بهدست دادن متنی معتبر و انتقادی از فنّ سماع طبیعی الشفاء ضرورت دارد هم کاستیهای یادشده را مرتفع کرد و هم از ابزار لازم برای مواجهه با دشواریهای یادشده بهره گرفت. میتوان گامهای اساسی را چنین برشمرد:
پیوست الف: نمونه از چاپ سنگی طهران
پیوست ب: نمونه از چاپ مصر، سعید زاید
پیوست ج: نمونه از چاپ لبنان، جعفر آل یاسین
پیوست د: نمونه از چاپ آمریکا، یان مکگینیس
پیوست هـ : نمونه از ترجمه لاتینی، جرارد وربک، سیمونه وان رایت.
پینوشتها
* عضو هیأت علمی مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران. رایانامه: esmaeili@irip.ac.ir
تاریخ ارسال: 23/4/1399 تاریخ پذیرش: 2/5/1399
[1]. آقا حسین خوانساری (درگذشت 1099 قمری) بر الهیّات الشفاء و فرزندش آقا جمال خوانساری (درگذشت ۱۱۲۲ قمری) بر طبیعیّات الشفاء تعلیقه نگاشتهاند. بنابراین این احتمال رجحان دارد که "الخوانساری" در پایان جملة الهیات به آقای حسین خوانساری اشاره داشته باشد.
.[1] از آنجا که کلانطرح تصحیح آثار ابن سینا چند سالی است که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در دست انجام است، پژوهش حاضر ضمن ارزیابی تصحیحهای سماع طبیعی الشفاء زمینهسازی است برای آغاز تصحیح انتقادی این اثر سترگ.
[2]. phusikê akroasis
[3]. peri phuseôs
[4]. Andreas Lammer, The Elements of Avicenna's Physics: Greek Sources and Arabic Innovations, De Gruyter, 2018, 9-42.
[5]. Jules L. Janssens, "The Latin Translation of the Physics: A Useful Source for the Critical Edition of the Arabic Text?", 2012, Oriens, vol. 40, 2, 515—528.
[6]. Jules L. Janssens, An Annotated Bibliography on Ibn Sīnā. Second Supplement (1995-2009), Arizona Center For Medieval Studies, Temple, 2017.
[7]. Esmaeili, Mohammad J., The Commentary Tradition on the Ilahiyyat of the Shifa', in: Sophia Perennis, Volume 10, Issue 24, Winter and Spring 2014, 5-26.
[8]. برای نمونه در این سه اثر، بخش دوم از تبویبهای سهگانه به طبیعیّات اختصاص دارد: مقاصد الفلاسفة غزالی، حکمة الإشراق سهروردی، مباحث المشرقیة فخر رازی.
[9] .Janssens, Jules (2007) "The Reception of Avicenna's Physics in the Latin Middle Ages", in: O ye Gentlemen. Arabic Studies on Science and Literary Culture in Honour of Remke Kruk, Ed.: Arnoud Vrolijk and Jan Hogendijk, Brill, 55 – 64.
[10]. مقصود این است که ابن سینا، ضمن آنکه اصطلاح «میل» را تعریف کرده است، تفاوت آن را با «اعتمادِ» متکلمین مشخص کرده است، و همچنین به اقسام آن پرداخته است و در نهایت کاربردهای گوناگون آن را در جهان عناصر و جهان افلاک بررسی کرده است.
.[11] التحصیل، مقالة ثانیة من کتاب الثالث، الفصل السابع، 619-628.
[12] . تصحیح بخش طبیعیات آن را راقم این سطور به اتمام رسانده است و این اثر در دست انتشار دارد.
.[13] مقاصد الفلاسفة، فی الإلهیات، 107؛ معیار العلم فی فن المنطق، کتاب الحد، فی الطبیعیات، 285.
.[14] کتاب المعتبر فی الحکمة، الجزء الثانی، العلم الطبیعی، الفصل الرابع و العشرون، 95؛ الفصل السابع و العشرون، 112-115.
.[15] حکمة الإشراق، القسم الاول، المقالة الثالثة، الفصل السابع، 95-96؛ التلویحات اللّوحیّة و العرشیة، الفن الثانی فی الطبیعی، فصل فی المیل،114-117.
[16] . المباحث المشرقیة، الفن الخامس فی الحرکة و الزمان، الفصل الرابع، 744-750.
[17] . رسائل الشجرة الإلهیة فی علوم الحقائق الربانیة، المجلد الثانی فی العلوم الطبیعیة، الفصل السابع، 121-136.
[18] . الکاشف (الجدید فی الحکمة)، 200-206؛ شرح التلویحات اللوحیة و العرشیة، 80-103.
.[19] شرح اشارات، النمط الثانی، الفصل السابع- الفصل السابع العشر، 280-301.
[20] . مصنفات میرداماد، جلد اول، الصراط المستقیم، 370-373.
[21] . الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الأربعة، المجلد الثالث، المرحلة الثامنة، الفصل التاسع، 162-193.
[22]. Albertus Magnus (1200-1280)
[23]. Thomas Aquinas (1224/6-1274)
[24]. Roger Bacon (1214-1292/4)
[25]. Janssenss, J. (2007) "The Reception of Avicenna's Physics in the Middle Ages", in: O ye Gentlemen: Arabic Studies on Science and Literary Culture in Honour of Remke Kruk, 55-64.
[26]. John Buridan (1300- after 1358)
[27]. Impetus Theory
[28]. دینامیک ارسطو، فیلوپونوس، ابن سینا و بوریدان، محمد جواد اسماعیلی، رساله دکتری، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفة ایران، 1388
[29]. Osman Ergin
[30]. Carl Brockelmann
[31]. Geschichte Der Arabischen Litteratur, Leiden: E.J. Brill, 1937-1949.
[32]. Joep Lameer
[33]. History of the Arabic Written Tradition, Leiden: Brill, 2016.
[34]. Dimitri Gutas
[35]. Avicenna and the Aristotelian Tradition, Leiden: Brill, 2014.
[36]. البته آن تعداد از میکروفیلمها یا نسخههای عکسی کتابخانههای خارج از ایران که در کتابخانههای ایران نگهداری میشوند نیز در این دو اثر معرفی شده است.
[37]. Amos Bertolacci
[38]. Scuola Normale Superiore di Pisa & University of Lucca
[39]. Libro della Guarigione, Le Cose Divine di Avicenna (Ibn Sīnā), 856 pp, Turin, 2007.
[40]. عنوان این طرح که با حمایت The European Research Council انجام شده، چنین است:
Philosophy on the Border of Civilizations and Intellectual Endeavours: Towards a Critical Edition of the Metaphysics (Ilahiyyat of Kitab al-Shifa’) of Avicenna (Ibn Sina).
[41]. اطلاعات مربوط به این طرح از تارنمای رسمی آن با نشانی ذیل در تاریخ 20/03/1398 دستیابی شده است: نسخههای معرفی شده از طبیعیّات الشفاء محدود به کتابخانههای ایران نیست و هندوستان، ترکیه، انگلستان، مصر، افغانستان، عراق، آلمان، آمریکا، ایرلند، لبنان، هلند، پاکستان، روسیه، اسپانیا، سوریه و تونس را نیز شامل میگردد.
http://project.avicennaproject.eu/index.php?id=81
.[42] نسخههای معرفی شده از طبیعیّات الشفاء محدود به کتابخانههای ایران نیست و هندوستان، ترکیه، انگلستان، مصر، افغانستان، عراق، آلمان، آمریکا، ایرلند، لبنان، هلند، پاکستان، روسیه، اسپانیا، سوریه و تونس را نیز شامل میگردد.
.[43] برگزاری نشستهای علمی در خصوص اندیشههای ابن سینا در سطح بینالمللی نیز در زمرۀ رخدادهایی است که پس از نشر کتاب گوتاس در بارۀ ابن سینا از سال 1988 به بعد گستردهتر شد و دستاوردهای مربوط به گروه مطالعاتی ابنسینا (Avicenna Study Group) در سه کتاب مستقل نشر یافت:
[44]. تصحیح سید حسین موسویان، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1391
[45]. تصحیح محسن بیدارفر، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1396
[46]. تصحیح سید محمود یوسفثانی، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1396.
.[47]تصحیح کتاب القانون فی الطبّ به تصحیح نجفقلی حبیبی به کوشش بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا در شهر همدان در سال 1397 در زمره رخدادهای است که در بررسی آثار طبّی ابن سینا به طور مستقل بایسته توجه است.
[48]. یادآور میگردد که هر دو جملۀ طبیعیّات و الهیّات الشفاء، چاپ سنگی طهران، یک قرن بعد از انتشار آن، به کوشش محسن بیدارفر در نشر بیدار در قم در سال 1364 خورشیدی به صورت افست چاپ شد.
[49]. بایستۀ یادآوری است که کتاب الشفاء افزون بر نشر در قاهره، یکبار در سال 1363 خورشیدی و سپس در مجموعهای ده جلدی در انتشارات کتابخانۀ مرعشی نجفی در قم و در سالهای اخیر بارها بر اساس همان بازچاپ قم، در انتشارات دارالفکر در بیروت نشر یافته است.
[50]. Richard Rudolf Walzer
[51]. Simon Van Den Bergh
[52]. Muhittin Macit
[53]. Ferruh Ȫzpilavcı
[54]. Jon McGinnis
[55]. Brigham Young University - Islamic Translation Series
[56]. Al-Shafāf fī ḥuqūq al-Moṣṭafā
[57]. 091.4 Y26s 16--
[58].https://search.lib.byu.edu/byu/record/lee.1236319?holding=rdz7lrybtvq4ajdq
خوشبختانه پس از اینکه این نکته به کتابخانۀ دانشگاه مذکور اطلاع داده شد، نگارش نادرست در وبسایت کتابخانه اصلاح شد.
[59].در خصوص التفات به سنت تفسیری در تصحیح کتاب الإشارات بنگرید به:
Lameer, Joep. (2013) Towards a New Edition of Avicenna's Kitab al-Isharat wa-l-tanbihat. - In: Journal of Islamic Manuscripts, vol. 4 (2013) p. 199-248.
[60]. الحاشیة علی الشفاء، آقا جمال خوانساری، تصحیح رضا استادی، قم، 1378
[61]. این ترجمه در سه بخش به صورت جداگانه منتشر شده است:
Avicenna Latinus: Liber Primus Naturalium : Tractatus Primus De Causis Et Principiis Naturalium; Simone Van
Riet, Brill; 1992; Avicenna latinus. Liber primus naturalium. Tractatus secundus de motu et consimilibus, Peeters, 2006, Avicenna Latinus. Liber primus naturalium. Tractatus tertius. De his quae habent naturalia ex hoc quod habent quantitatem, Peeters Publishers, Jules L Janssens, 20