نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه معماری، دانشکده عمران، معماری و هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
2 گروه هنر، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
باتوجه به شکلگیری جریانهای شناختشناسانهی متفاوت در شناخت هنر اسلامی، به نظر میرسد از آنجایی که حکمت معنوی اسلام در صورت و معنای هنرهای آن متجلی است، پژوهشگران درتبیین چیستی معماریاسلامی از وجوه مختلف آن غافل ماندهاند. پژوهش حاضر باهدف مطالعهی تطبیقی آراء تیتوسبورکهارت و الگگرابار به دنبال تبیین چیستی معماریاسلامی است. سنتگرایان با رویکردی معناگرا، معماریاسلامی را در قالب قواعدی فراتاریخی و فرازمانی، متاثر از جوهرهی اسلام میدانند و تاریخباوران با توجه به آموزههای فلسفهی تاریخ هگل، معماریاسلامی را ادامهی هنر بیزانسی و ساسانی میشمارند. با مفروض دانستن اینکه علیرغم تفاوت روششناختی در رویکرد ایشان، معماریاسلامی را باتوجه به نقش مولفهی دینی تبیین میکنند؛ سؤال این است تفاوت دیدگاه آنان چه تاثیری در تعریفشان از معماریاسلامی دارد؟ یافتهها نشان میدهد بورکهارت، شکلگیری معماری و عناصر آن را برگرفته از سنتهای دین اسلام میداند؛ اما گرابار از اسلام به عنوان مولفهای فرهنگساز در کنار مولفههای تاریخی و اجتماعی یاد میکند.
کلیدواژهها