Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor of Architecture & Urbanism Faculty, Tabriz Islmic Art University
2 Master of Islamic Architectural Engineering, Islamic Art University of Tabriz
Abstract
Keywords
Main Subjects
چکیده
نشانهشناسی دانشی با هدف چگونگی معنایابی نشانهای است و خود نمود عینی از مفهوم یا پدیدهای غایب جهت برقراری ارتباط با مخاطب است. رومن یاکوبسن و امبرتو اکو نشانهشناسی را برآمده از زبان میدانستند؛ یاکوبسن نشانهشناسی را فرایند معنیدار شدن بر اساس متن و اکو نشانهشناسی معماری را پدیدهای فرهنگی و ابزاری برای برقراری ارتباط معرفی کردهاند؛ شهرها در جوامع اسلامی نشانههایی دارند و مسجد شاخصترین نمود معماری در شهرهاست. هدف این پژوهش تحلیل عناصری در معماری مساجد (مطالعة موردی: مسجد کبود تبریز) است که درگذر زمان تبدیل به نشانة ارتباطی در شهرها شدهاند تا به این سؤال پاسخ داده شود: عناصر کالبدی معماری با چه مؤلفههایی ابزار برقراری ارتباط معنایی شدهاند؟ نتایج تحقیق نشان میدهد با تعمیم نظریّة یاکوبسن، عوامل مؤثّر بر ارتباط شامل زمینة فرهنگی و اجتماعی، کارکرد نمادین، رمزگانهای معماری و کاربرد صریح، ابزار برقراری ارتباط و رمزگانهای فرامعماری میباشند.
کلیدواژهها: نشانهشناسی و معماری، نشانهشناسی و ارتباط، نشانهشناسی مسجد، مسجد کبود، تبریز.
|
مقدّمه
نشانهشناسی در معماری به صورت ناملموس و البته منسجم، به عنوان ابزار ارتباط بین معماری و محیط تلقّی میشود. نقش نشانهشناسی در تبیین نحوة کارکرد عناصر معماری و شکلدهی رویکرد طرّاحی مکان معماری امری ثابت شده است و همچنین بهکارگیری آن در تسهیل برقراری ارتباط مؤثّر با مخاطب به نتایج ارزشمندی همچون توجّه به زمینة فرهنگی و اجتماعی و در نظر گرفتن ابعاد مختلف نشانهسازی منجر خواهد شد. رسیدن به تعریف نشانهشناسی معماری و در نظر گرفتن نشانههای مساجد سنّتی، جهت بهکارگیری آنها در طرّاحی مساجد معاصر، مناسبترین راهکار در استفاده از علم نشانهشناسی جهت برقراری ارتباط است.
مؤلّفههای ارتباطی یاکوبسن نسبت به سایر دستهبندیها، چارچوب مشخّص و تعریفشدهای از عناصر تشکیل دهندة ارتباط دارد؛ به همین دلیل به نظر میرسد قابلیّت تعمیم در معماری را نیز داشته باشد. این الگو «با توجّه به مرزبندی و تفکیک دقیقی که او میان اجزای تشکیلدهندة یک ارتباط کلامی و نقشهای هرکدام از این اجزاء قائل شده است، در بررسی و تحلیل هر متن- و در کل هر نوع ارتباط زبانی- کارایی خواهد داشت» (صراحتی جویباری و محسنی، 1395: 98). از نقاط قوّت نظریّة یاکوبسن میتوان به در نظر گرفتن عنصر «گیرنده»، با توجّه به نقش مخاطب در خوانش متن اشاره کرد. تا پیش از نظریه ارتباط یاکوبسن و نظریّة «مرگ مؤلّف» بارت، متن و معنا در سایة مؤلّف قرار داشت. امبرتو اکو معتقد است نشانهشناسان تمام پدیدههای فرهنگی را بهمثابة نظامهای نشانهای مورد مطالعه قرار میدهند. پس با این فرض، تمام پدیدههای فرهنگی نظامهای نشانهای هستند یا فرهنگ را میتوان ابزار برقراری ارتباط تلقّی کرد. «ماهیّت عناصر معماری عملکرد است. «ارتباط» و «عملکرد» به یکدیگر مرتبط بوده و یکی از راههای تجزیه وتحلیل معماری از دیدگاه نشانهای بررسی عملکردهای آن از طریق ارتباط میباشد» (اکو، 1396: 249). دیدگاه اکو در مورد نشانهشناسی معماری از بعد توجه وی به روش بررسی عناصر معماری حائز اهمیت است. وی معماری را ارتباطی میداند که کارکردهای ضروری عناصر معماری را آشکار میسازد. شهر در جوامع مسلمان نشانههای شاخص کالبدی دارد. شاخصترین آنها که ویژگی شاخصه شهر محسوب میگردد مسجد است. اساس شکلگیری مسجد متناسب با سنت و فرهنگ و روابط اجتماعی جامعه است. مسجد کانون عبادتی، اجتماعی، فرهنگیِ فرهنگ دیرپای است که هرگز نمیتواند از ساختار اجتماعی و شهری آن جدا شود» (بهزادفر، 1376: 11). در معماری مساجد، ارتباط مسجد با مخاطبان و همچنین نحوّ تجلّی مفاهیم در آن حائز اهمیت است بهطوریکه یک انسان مسلمان بتواند عناصر معماری مساجد را در ارتباط با معنا و مفاهیم موجود در آن ببیند.
مبانی نظری
نشانهشناسی یکی از روشهای تحلیل متن است که در جستجوی معناهای پنهان و ضمنی است و همچنین نحوة معنا یافتن متون در آن مورد توجّه است. مطالعات نشانهشناختی بر اصولی متمرکز است که بر گفتمانهای پیرامون متون حاکم هستند، یکی از این اصول ارتباط است که به عوامل نشانهشناختی در شکلدهی معنا و برقراری ارتباط با آنها تأکید میکند. در این تحقیق جهت تعریف مفاهیم نشانهشناسی ابتدا دیدگاه صاحبنظران این حوزه نظیر سوسور و پیرس مدنظر قرارگرفته و سپس با اتکا به نظریّة ارتباط کلامی یاکوبسن و فرضیّة قابلتعمیم بودن نظریّة وی در انواع ارتباط، شش عامل ارتباط، با توجّه به دیدگاه اکو در معماری بررسی میگردد. مسجد جهانشاه بهعنوان نمونة موردی تنها اثر باقیمانده از مجموعة مظفّریه از دوره ترکمانان است که به نام مسجد کبود تبریز در بین مردم شناخته میشود؛ سؤال پژوهش این است: عناصر کالبدی معماری با چه مؤلّفههایی ابزار برقراری ارتباط معنایی شدهاند؟ و در کالبد مسجد کبود، عناصر معماری بهعنوان نشانههای شهری چگونه با مخاطب ارتباط برقرار میکرد؟ جهت نیل به این هدف با توجّه به مؤلّفههای تعمیم دادهشده در معماری، عناصر معماری مسجد کبود مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.
با توجّه به زمان ظهور علم نشانهشناسی، معماری در این حوزه بهصورت محدود مورد مطالعه قرارگرفته است. از پیشگامان این حوزه میتوان به پیتر کویمل[1] اشاره کرد و همچنین در طول دهه 1970 نیز تحقیقی در مورد نشانهشناسی طرّاحی معماری توسط منار هماد[2] و «گروه 107»[3] در پاریس ارائه شد (Tasheva, 2012). این دو تحقیق بیشتر جنبههای بصری و گرافیکی معماری را مورد مطالعه قرار دادهاند.
برخی دیگر از نظریّهپردازان «معنا» را در اولویّت تحقیق خود قرار دادند که میتوان به دونالد پریزیوی[4] اشاره کرد؛ وی استدلال کرد که معماری نوعی فعل و انفعالات بصری، در مقابل معانی زبانشناختی است. همچنین یکی دیگر از مشهورترین تمایلات معنایی در معماری، مجموعهای از مقالات با عنوان «معنی و معماری»[5] است که توسط چارلز جنکس[6] و جورج بیرد[7] ویرایش شده و در سال 1969 منتشرشده است. این مقاله در حال حاضر بهعنوان «زبان پستمدرنیسم در معماری»[8] شناخته میشود (Hale, 2000).
با پیدایش مکتب پاریس و تعریف آلگیرداس جولین گریماس[9] از نشانهشناسی، معماری بهعنوان یک نتیجه از فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی تلقّی شد (Juodinytė-Kuznetsova, 2011). در سال 1997 مقالة «کارکرد و نشانه: نشانهشناسی معماری» امبرتو اکو که قبلاً در قالب سخنرانی ارائه شده بود در کتاب «بازاندیشی معماری: مجموعة مقالات» به کوشش نیل لینچ منتشر شد. اکو در این مقاله به معماری از بعد فرهنگی و ابزار ارتباطی نگاه کرده است، این مقاله از جهت اینکه مهمترین الگوی روششناختی در حوزة روششناختی معماری است حائز اهمیت است. در این کتاب مقالهای از رولان بارت به نام «نشانهشناسی و فضای شهری» نیز آورده شده است.
مطالعات اندکی با استفادة صریح از نشانهشناسی، در هنر و معماری اسلامی صورت گرفته است. «نمادگرایی اسلامی»[10] رودی پارت[11] در سال 1958، بین دو نوع نماد که او بهعنوان نمادهای اوّلیه و ثانویه توصیف میکرد، تمایز قائل میشود. یکی دیگر از مطالعات مهم، «مطالعة اسلام بهعنوان یک سیستم نماد و نشانه»[12] در سال 1974، توسط ژاک واردنبرگ[13] است. اولگ گرابار[14] در دو مطالعة خود یعنی «تزئینات در هنر اسلامی» [15]در سال 1977 و «نمادها و نشانهها در معماری اسلامی» [16]در سال 1983، نماد را از نشانه متمایز میسازد (Grabar, 1983). نماد و نشانه و تفاوت این دو مفاهیمی هستند که بمانیان و همکاران (1392) نیز به آن اشاره کرده و در نوشتهشان بهصورت کلّی به توضیح و کاربرد نشانه و نماد در معماری و تفاوت نشانهپردازی در دو دورة صفوی و معاصر ایران پرداختهاند.
یکی از عامترین تعریفها از امبرتو اکو است (Eco, 1979: 7) که میگوید: نشانهشناسی با هر چیزی که بتواند یک نشانه قلمداد شود سر وکار دارد. نشانهشناسی از طریق مطالعه و تئوریزه کردن نشانهها و روند شکلگیری آنها در پی مطالعه معنی است (نرسیسیانس، 1391: 17). روش نشانهشناسی همچنین برای درک چگونگی ارتباطات انسانی استفاده میشود.
نشانهشناسی بهعنوان یک تئوری مستقل در آغاز قرن بیستم در نوشتههای «چارلز سندرز پیرس»[17] و «فردینان دو سوسور»[18] مطرح شد. سوسور الگویی دو وجهی یا دوقسمتی از نشانه ارائه میکند. از دیدگاه او نشانه تشکیلشده است از: دال و مدلول (همان: 33)؛ نشانه زبانی محسوس است و اگر بر آن میشویم که آن را مادّی بنامیم، تنها به همین معنی و برای تقابل با وجه دیگر تداعی، یعنی مفهوم است که معمولاً مجرّدتر مینماید. سوسور تأکید کرده است که صدا و اندیشه (یا دال و مدلول) درست مانند دو روی یک برگ کاغذ از هم جداییناپذیرند (هلد کرافت، 1391). پیرس، برای نشانه الگوی سه وجهی ارائه میدهد که شامل بازنمون، تفسیر و موضوع میشود. پیرس میگوید: نشانه ... در شکل بازنمون چیزی است که از دید کسی، از جهتی یا ظرفیّتی بهجای چیز دیگری مینشیند. نشانه کسی را خطاب میکند، یعنی در ذهن آن شخص نشانهای برابر یا شاید نشانهای بسط یافتهتر خلق میکند. نشانهای که به این ترتیب آفریده میشود را من تفسیر نشانة نخست مینامم. نشانه بهجای چیزی مینشیند که اصطلاحاً موضوع آن نامیده میشود. نشانه نه از همه جهت بلکه در ارجاع بهنوعی ایده که من گاهی زمینة نشانه نامیدهام، بهجای موضوع مینشیند (پیرس، 1381: 52). همچنین با توجه به جدول 1 پیرس طبقهبندی جامعی از نشانه ارائه میدهد که سوسور از پرداختن به آن بازمانده است.
جدول 1: دیدگاه سوسور و پیرس و چارچوب نظری آنها منبع: نگارنده |
||||||
نظریهپرداز |
سوسور |
پیرس |
||||
حوزة مطالعه |
زبان |
فلسفه |
||||
مکتب |
ساختارگرا |
پراگماتیسم |
||||
تعریف نشانه |
الگویی 2 وجهی دال: تصور صوتی مدلول: مفهومی که دال به آن دلالت میکند |
الگویی 3 وجهی 1-بازنمون 2-تفسیر 3- موضوع |
||||
رابطة بین وجوه |
دلالت : رابطه بین دال و مدلول |
نشانگی: تعامل بین بازنمون، تفسیر و موضوع |
||||
مقایسه وجوه |
دال بازنمون مدلول تفسیر |
بازنمون دال تفسیر مدلول موضوع [در الگوی سوسوری جایی ندارد] |
||||
طبقهبندی ارائهشده از نشانه |
- |
طبقهبندی سهگانة نشانه :
1.مشابهات یا شمایلها (تا حدی قراردادی) 2.شاخصها یا نمایهها (دال وابسته به مدلول) 3.نمادها یا نشانههای عام (بسیار قراردادی) |
||||
مدل ارائهشده |
نمودار سوسوری : وابستگی متقابل دال و مدلول و متمایز بودن در مقاصد تحلیلی
|
مثلث معنایی آگدن و ریچاردز متأثر از نظریه پیرس (تغییر واژگان پیرسی) |
||||
رابطة اجزای نشانه |
ماهیت اختیاری و قراردادی انگیختگی و در قید بودگی: توصیف میزان تأثیر مدلول در تعیین دال |
عامل زبان مؤثر است. |
||||
رابطة نشانهها با یکدیگر |
هیچ نشانهای قائم به خود معنی نمییابد ، بلکه ارزش آن ناشی از رابطه آن با نشانههای دیگر است. (ارزش: رابطة نشانهها با یکدیگر در درون نظام) |
شئ فینفسه خود نشانه است و در چرخة بیپایان دلالت میافتد. تمایز بین دلالت و مفهوم ارزش |
امبرتو اکو پیشگام انتقاد خواننده محور بر این باور است که متن آزاد متنی نیست که در آن، متن به هر معنایی باشد. هر اثر ادبی به خواننده الگو یا ایدهآلی را پیشنهاد میکند که نشاندهندة بازههایی متفاوت با ساختار خود متن است. سوسور و پیرس تعاریف خود از نشانه را در نظامی انتزاعی پیش بردهاند درحالیکه اکو معتقد است با تعریف کردن نشانه در نظام انتزاعی کارکردهای نشانهشناسی بسیار محدود میشود. او برای آنکه بتواند تعریفی عملی از نشانه ارائه دهد و با برداشتی که از نشانهشناسی دارد (علمی که با کل فرهنگ انسانی سروکار دارد) انطباق داشته باشد، شرحی از ساختار نشانه را در نظریّة رمزگان ارائه و در همان حال نشانه را از الگویی صرفاً زیباشناختی جدا میکند.
از دیدگاه یاکوبسن هر پیامی از نشانهها تشکیلشده و بر همین قیاس دانش نشانهها که نشانهشناسی نامگرفته، با آن اصول عام که شالودة ساختار همه انواع نشانهها را تشکیل میدهند و نیز با خصلت بهکارگیری آنها درون پیامها و همچنین با جزئیات نظامهای نشانهای گوناگون و جزئیات پیامهای متفاوتی که انواع گوناگون نشانهها را به کار میگیرند، سروکار دارد (Hawkes , 2003). یاکوبسن معتقد به خواننده محور بودن متن است بدینصورت که متن به هر معنایی که خواننده برداشت کند معنی میشود، درحالیکه اکو معتقد است هر اثر ادبی به خواننده الگو یا ایدهآلی را پیشنهاد میکند که نشاندهندة بازههایی متفاوت با ساختار خود متن است.
اغلب نظریّههای ارتباطی بر اساس یک الگوی مبتنی بر «ارسال» قرار دارد که در آن فرستنده پیامی را برای گیرنده میفرستد که بهعنوانمثال میتوان به الگوی ارتباطی شانون و ویور اشاره کرد. «مهمترین ضعف اینگونه الگوها عدم در نظر گرفتن اهمیّت بافتهای اجتماعی و رمزگان است» (چندلر، 1387: 258). نظریّهپردازانی همچون سوسور از الگوی انتقالی خطی ارتباطات کلامی استفاده کردهاند، با اینکه این الگو بهعنوان یک «حلقه گفتار» نامیده شد اما بر این بنیاد قرار داشت که فرایند ادراک توسط شنونده، آینهای از فرایند بیان یک اندیشه توسط گوینده است (Saussure, 1983). «در این الگو فقط اشارة بسیار مختصری به کاربری گوینده از «رمز محیا شده توسط زبان» شده است و البته در آن تلویحاً فرض شده که یک رمز تثبیت شده باید میان هر دو سوی الگو مشترک باشد» (Harris, 1988). در سال 1960 رومن یاکوبسن الگویی از ارتباط گفتاری بینافردی ارائه کرد که از الگوی ارتباطی اصلی فراتر رفت و بر اهمیت رمزگان و بافتهای اجتماعی درگیر صحّه گذاشت (Jakobson, 1960). یاکوبسن ذکر میکند که اثربخشی یک ارتباط گفتاری، وابسته به استفاده از یک رمز مشترک توسط افراد سهیم در این ارتباط است (چندلر، 1387). وی که یکی از نظریهپردازان نشانهشناسی ارتباط است، نشانهشناسی را علم مطالعة ارتباط اعم از ارتباطات کلامی و غیرکلامی تعریف میکند.
یاکوبسن نشانهشناسی را دانش نشانهها مینامد (Hawkes, 2003). کار اساسی یاکوبسن در این زمینه ارائة یک الگوی ارتباطی است که به وجود شش عنصر موضوع، پیام، فرستنده، گیرنده، مجرای ارتباطی و رمزگان قائل است. در این الگو، زبان بهطور خاص و ارتباط انسانی بهطور عام میتواند به ترتیب، شش نقش ارجاعی، ادبی، عاطفی، ترغیبی، همدلی و فرازبانی پیدا کند. یاکوبسن بر این باور است که هیچ ارتباطی نمیتواند تنها به یکی از این نقشها منحصر باشد و معمولاً در هر کنش ارتباطی هر شش نقش وجود دارند، با این تفاوت که یکی یا برخی از آنها اهمیّت و برجستگی بیشتری نسبت به بقیّه دارند (گیرو، 1392). در نتیجه بسته به اینکه کدامیک از این عناصر نقش برجستهتری در ارتباط ایفا کنند و ارتباط به کدامیک از آنها معطوف شود، یک نقش کلامی برجسته میشود.
جدول 2: نقشهای ششگانه ارتباط کلامی یاکوبسن منبع: نگارنده؛ (برگرفته از گیرو، 1392) |
|||
نقشهای ارتباط زبانی |
عوامل ارتباط گفتاری |
هدف |
توضیح |
نقش ارجاعی |
موضوع |
نشان دادن موضوع، محتوا و مضمون پیام |
مرتبط با موضوع و توصیف یک وضعیت، شیء یا حالت روانی است. این اظهارات توصیفی میتواند شامل هردوی توصیفات صریح و شناختی باشد. |
نقش ادبی |
پیام |
آفرینش زیبایی و ایجاد لذت در مخاطب و القای مؤثر پیام جهتگیری پیام بهسوی خود پیام |
کارکرد ویژه این نقش، برجستهسازی است، یعنی گوینده، عناصر زبان را بهگونهای بهکار میگیرد که شیوه بیانش جلب نظر کند. |
نقش عاطفی |
فرستنده |
نشان دادن احساس خاص گوینده |
متّکی به مخاطب (فرستنده) و معنای یک گفته را تغییر نمیدهد اما اطلاعاتی در مورد حالت داخلی فرستنده به ما میدهد. |
نقش ترغیبی |
گیرنده |
تأکید به مخاطب |
با جهتگیری به سمت گیرنده و بهطور مستقیم بیانشده و بهترین شکل آن بهصورت ندایی و امری است. |
نقش همدلی |
مجرای ارتباطی |
ایجاد ارتباط، اطمینان از تداوم یا قطع آن است. |
زبان به خاطر تعامل است و بنابراین دلیل تماس و کانال ارتباطی با ما است. |
نقش فرازبانی |
رمزگان |
جهتگیری پیام بهسوی رمز |
مشترک بودن رمزها بین گوینده و مخاطب |
نظریّة ارتباط کلامی یاکوبسن که اساساً به زبان میپردازد، به هرگونه ارتباط انسانی تعمیمپذیر است. از طرفی معتقد است رابطة تجربی اشخاص با اشیای معماری حاکی از آن است که انسان معمولاً معماری را به مثابة ابزار ارتباط درک میکند حتّی با در نظر گرفتن کارکرد آن. ازاینرو در این قسمت عوامل ششگانة ارتباط کلامی یاکوبسن با توجّه به نظریّات اکو در معماری تعمیم دادهشده است.
1-4. نقش ارجاعی[19]
یاکوبسن (1960) معتقد است که پیام برای اثربخشی نیاز به یک بافت دارد. این کارکرد روابط میان پیام و موضوعی که پیام به آن ارجاع میدهد را مشخّص میکند (گیرو، 1392: 20)؛ اکو معتقد است «ارجاع» در معماری لزوماً فیزیکی نیست؛[20] «فرض کنید «در» نمادی است که به اشاره «احتمال دخول» مرتبط است. حال تعریف مرجوع یعنی واقعیّت مادّی که نماد غیرمستقیم به آن اشاره میکند بسیار سخت است. تنها راه حل این است که بگوییم «در» به خود اشاره میکند و واقعیت خود را مشخص میکند یا بگوییم به کارکردی که اجازه میدهد اشاره دارد» (اکو، 1396: 253). کارکرد اساسی نقش ارجاعی، جلوگیری از بروز هرگونه درهمآمیزی نشانه و شیء و ممانعت از درآمیختن پیام و رمزپردازی شده است (گیرو، 1392: 20). به اعتقاد اکو توصیف ما بر نشانه مبتنی است بر معنای رمزگذاری شده که در موقعیّت فرهنگی مشخّصی به یک حامل نشانه نسبت دادهشده است. در واقع «اشاره به زمینة فرهنگی اجتماعی» از دیدگاه اکو جایگزین «اشاره به موضوع» یاکوبسن میشود.
نقش ارجاعی |
|
کلام |
معماری |
عامل: موضوع |
عامل: زمینة فرهنگی اجتماعی |
هدف: نشان دادن موضوع، محتوا و مضمون پیام |
هدف: درک و تعریف درست ماهیت نشانه از طریق زمینه |
* عامل نقش ارجاعی در کلام موضوع است و در معماری زمینه فرهنگی اجتماعی بنا میباشد که شامل مؤلفههای موقعیت بنا در ساختار شهری، جایگاه بنا در ساختار فرهنگی و اجتماعی میباشد. |
اینکه پیام به چه موضوعی جهتگیری مینماید مبتنی بر قراردادهای فرهنگی و میراث فکری هر گروه و دورة تاریخی است که با جهانبینیها و ایدئولوژیهای همسوی خود تعیین میشوند. اکو معتقد است که با گذر از گروه انسانی به گروه دیگر، با توجّه به زمینة فرهنگی اجتماعی و گذر زمان ممکن است نشانه دچار زوال، بازیابی و جایگزینیهای گوناگونی شود.
2-4. نقش ادبی[21]
یاکوبسن این کارکرد را همچون رابطه میان پیام وخودش تعریف میکند (گیرو، 1392: 22). معنا یا ارزش اوّلیه هر عنصر کارکرد اوّلیه آن است که همان معنای صریح میباشد. در حالتی ممکن است کارکرد مهمترین چیزی نباشد که پیام ارائه میکند. برای مثال وقتی به سر در یک مسجد نگاه میکنیم، توجّه به معنای سردر جلب میشود که هرچند مبتنی بر کارکرد است اما کارکرد صریح –یعنی سردر بهمنزله ورود- در حاشیه قرارگرفته شده است. کادربندی و عظمت سردر بهعنوان معنای ضمنی مورد توجّه قرار میگیرد. به همین ترتیب میتوان عناصری کاذب خلق کرد که کارکرد صریحی ندارند و فقط میتوانند کارکرد زیباییشناختی داشته باشند. «پنجرهها میتوانند با شکل، تعداد و نحوة استقرار خود در نمای ساختمان علاوه بر کارکرد به مفهوم خاصی از سکونت و استفاده دلالت کنند. آنها میتوانند به ایدئولوژی کلّی که معمار را در ساخت بنا هدایت کرده است اشاره ضمنی کنند» (اکو، 1396: 259). نمونة برجسته کارکرد ادبی در آثار هنری دیده میشود، جایی که مرجع پیام خود پیام است، و این پیام دیگر ابزار ارتباط نیست، بلکه موضوع آن است (گیرو، 1392: 22). در واقع هدف نقش ادبی در زبان تأکید و یا برجستهسازی بخشی از موضوع است که در معماری این امر به واسطة کارکرد نمادین عناصر معماری تحقّق مییابد.
نقش ادبی |
|
کلام |
معماری |
عامل: پیام |
عامل: کارکرد نمادین |
هدف: آفرینش زیبایی و ایجاد لذت در مخاطب و القای مؤثر پیام، جهتگیری پیام بهسوی خود پیام |
هدف: تأکید یا برجستهسازی بخشی از موضوع |
* عامل نقش ادبی در معماری کارکرد نمادین بنا میباشد که در حالت در حاشیه قرار گرفتن معنای صریح و ظهور معنای ضمنی تحقّق مییابد. |
3-4. نقش عاطفی[22]
یاکوبسن (1960) معتقد است این کارکرد روابط میان پیام و فرستنده را رقم میزند؛ عامل نقش عاطفی در زبان فرستنده است. در معماری نمیتوان تنها معمار را به عنوان فرستنده در نظر گرفت، معمار بهواسطة «رمزگانهای معماری»، اطلاعاتی در مورد رویکرد خود به مخاطب میدهد. این رمزگانهای «بسیار پیچیده، وابسته به زمانه و موقّتاند» (اکو، 1396: 277). بهعبارت دیگر بعد از معمار، بنا بهعنوان فرستنده و از طریق رمزگانهای معماری اطلاعاتی در مورد خود به مخاطب میدهد. مثلاً فرم عناصری از مسجد موقّت و وابسته به زمان میباشد و حاکی از رمزگان آن است. هنگامی که ما- بهوسیله زبان یا به هر شیوة دلالتی دیگر- ارتباط برقرار میکنیم، اندیشههایی را در باب ماهیّت مرجع پیام بیان میکنیم (گیرو، 1392: 20). اکو رمزگانهای معماری را به سه دسته تقسیم میکند: دستة نخست را «رمزگانهای تکنیکی» مینامد که شامل عناصر نخستین معماری میشوند مانند کف بنا، سازههای سیمانی، سازههای آهنی، سیمکشی و غیر و... دستة دوم «رمزگانهای نحوی» که عناصر معماری بر اساس منطق خاصّی در رابطة همنشینی در کنار یکدیگر قرار میگیرند و دلالت معنایی ایجاد میکنند، مانند رابطة راهرو با حیاط، یا پلهها با پنجرهها. دستة سوم «رمزگانهای معنایی» هستند. در اینجاست که عناصر منفرد معماری در ارتباط با دلالتهای یکبهیک و ضمنی، دلالت معنایی عمیقتر و شاخصتری را تولید میکنند(اکو، 1396: 279).
نقش عاطفی |
|
کلام |
معماری |
عامل: فرستنده |
عامل: رمزگانهای معماری |
هدف: نشان دادن احساس خاص گوینده |
هدف: نشان دادن نظر و احساس و دید معمار نسبت به مسألهای - نشان دادن پاسخی منحصربه فرد به مسأله |
* عامل نقش عاطفی در معماری رمزگانهای معماری میباشد که شامل سه نوع رمزگان تکنیکی، نحوی و معنایی است. |
4-4. نقش ترغیبی[23]
فرستنده پیامی را برای گیرنده میفرستد (Jakobson, 1960)؛ زیرا هدف هرگونه ارتباطی ایجاد واکنش نزد گیرنده است (گیرو، 1392). هدف برقراری ارتباط در معماری «کارکرد» آن است که به نحوی به مخاطب تأکید میگردد. کارکرد یا «معنای صریح» بهوسیله حامل نشانه، در نزد مخاطب مورد تأکید قرار میگیرد. در معماری نقش ترغیبی به رابطة بین عنصر معماری و کاربرد آن میپردازد. در واقع فرم معماری بر اساس انتظارات مرسوم، به آن کارکرد دلالت میکند و وقتی آن انتظارات و عادتها برآورده نشود، به شیء کارکرد دیگری تحمیل میشود. «شاید یک معمار بتواند خانهای بسازد که با هیچ رمز معماری موجود همخوانی نداشته باشد و شاید این خانه شکلی دلخواه و «کارکردی» از سکونت را میسّر سازد؛ اما پرواضح است که من نخواهم توانست همانگونه که مدّنظر بوده در آن سکونت کنم مگر اینکه «دستورالعملهایی» برای نحوة سکونت در ساختمان تعبیهشده باشد یا من خانه را بهمثابة بافتی از نشانهها که به رمز آشنایی دلالت میکنند تعبیر کنم» (اکو، 1396: 260).
در نتیجه رابطة میان پیام و مخاطب در معماری «کاربردی بودن کارکرد» میباشد و در صورتیکه عنصری یا فرمی جدید خلق شود دو حالت دارد : 1. نمیتوان آنگونه که مدّ نظر بوده از آن استفاده کرد. مخاطب آن را بهمثابة نشانههایی که به رمز، آشنایی دلالت دارند تعبیر میکند و کارکرد آن را تغییر میدهد 2. دستورالعملهایی برای نحوة استفاده از آن تعبیه شده باشد در غیر این صورت کارکرد فرم جدید ناشناخته خواهد ماند.
نقش ترغیبی |
|
کلام |
معماری |
عامل: گیرنده |
عامل: کاربرد صریح |
هدف: تأکید به مخاطب |
هدف: تأکید به مخاطب و تحت تأثیر قرار دادن آن |
* عامل نقش ترغیبی در معماری کارکرد صریح بنا میباشد که در فرم و هندسه بنا، عناصر معماری و روابط فضاها قابل بررسی هستند. |
5-4. نقش همدلی[24]
هدفی که بر این کارکرد حاکم است برقراری، حفظ یا توقّف ارتباط است (گیرو، 1392: 23). به اعتقاد اکو فرد بهواسطة آموختههای قبلی مدلی را در ذهن خود مطرح میکند و بهوسیله آن ارتباط برقرار میکند. «انسان اوّلیه در آغاز غاری مییابد برای سرپناه .... سپس به کشف آن میپردازد .... اینچنین ایده غار شکل میگیرد .... وقتی باد و باران بیاید به او یادآوری میکند که آن غار گزینهای است برای در امان ماندن ... همچنین این ایده او را قادر میسازد تا وقتی غار دیگری را هم دید مفهوم پناهگاه به ذهنش متبادر شود» (اکو، 1396: 250).
ارتباط در معماری میتواند به دو صورت شکل بگیرد:
نقش ترغیبی |
|
کلام |
معماری |
عامل: مجرای ارتباطی |
عامل: ابزار برقراری ارتباط |
هدف: ایجاد ارتباط، اطمینان از تداوم یا قطع آن است. جلبتوجه مخاطب |
هدف: برقرارکننده یا ادامهدهندهی ارتباط موجب اطمینان از تداوم و یا قطع ارتباط |
* عامل نقش ترغیبی در معماری ابزار برقراری ارتباط میباشد که به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم ظاهر میشود. |
6-4. نقش فرازبانی[25]
«معماری تنها مبتنی بر رمزگانهای ملموس که معمار کارش را با آن آغاز میکند نیست بلکه باید رمزگان بیرون دیگری را هم لحاظ کرد (و تنها با رجوع به این رمزگان بیرونی است که کاربران معانی پیام معماری جدید را تشخیص میدهند)» (اکو، 1396: 290).
«بنابراین در عمل معمار پیوسته مجبور است چیزی باشد بهجز معمار. بارها و بارها باید بالاجبار تبدیل شود به یک جامعهشناس، روانشناس، مردمشناس، نشانهشناس و غیر. ... معمار مجبور است فرمی بیابد که بر نظامهایی که به آنها کنترلی ندارد شکل بخشند. او مجبور است زبانی را بیان کند که باید همیشه گویای چیزی بیرون از آن باشد» (اکو، 1396: 301).
نقش فرازبانی |
|
کلام |
معماری |
عامل: رمزگان |
عامل: رمزگانهای فرا معماری |
هدف: جهتگیری پیام بهسوی رمز |
هدف: تعیین و تولید معنا |
* عامل نقش فرازبانی در معماری رمزگانهای فرامعماری میباشد که شامل رمزگانهای زبانهای دیگر است |
نمودار 1: نقش های ارتباط معماری بر اساس آرای اکو |
الگوی به دست آمده از تعمیم شش عامل ارتباط کلامی یاکوبسن بر اساس آرای اکو میباشد. به اعتقاد اکو (1396) بیشتر اشیاء معماری برای برقراری ارتباط طراحی نشدهاند بلکه کارکرد خاصی دارند. با اینحال «ارتباط» و «کارکرد» به یکدیگر مرتبط بوده یکی از راههای تجزیه وتحلیل معماری از دیدگاه نشانهای بررسی عملکردهای آن از طریق ارتباط میباشد (همان:251). لذا با توجه به مبانی نظری تحقیق عوامل ارتباط کلامی یاکوبسن، هدف و نقش هر عامل در معماری بررسیشده و بر اساس نظریّات اکو عامل معماری هر نقش استخراج گردید. هریک از این عوامل جهت تدوین مؤلّفهها و تجزیه و تحلیل عناصر معماری مسجد کبود تبریز قابل بررسی میباشد.
تصویر 1: موقعیت مسجد کبود |
تصویر2: شکل فرضی و بازساز یشدۀ مجموعۀ مظفریه در زمان قراقویونلوها (کبیرصابر، مظاهریان و پیروی، 1393) |
مسجد کبود تبریز از شاهکارهای هنری ایرانیِ عصر قراقویونلوها است؛ ساخت این مسجد بر اساس متن کتیبههای ایوان ورودی آن، در زمان سلطان جهانشاه قراقویونلو و به سنه 870 ه.ق. به انجام رسیده است (کبیر صابر و پیروی، 1394). این مسجد شامل مقبره، کاروانسرا، حمّام، باغ تاریخی و موقوفات زیادی بوده که وصف همگی آنها در وقفنامه این اثر نمایان است؛ ولی بخش اعظمی از آنها در طول زمان یا بر اثر عواملی همچون زلزله و جنگ، و یا بر اثر بیتوجّهی و مدیریت نامناسب به دلایل سیاسی، اقتصادی و گاه مذهبی تخریبشده و از بین رفتهاند که در حال حاضر تنها مسجد و مقبرة آن باقیمانده است (انصاری و نژاد ابراهیمی، 1389: 38). مطالعه نشانهشناسانه عناصر معماری مسجد کبود تبریز میتواند در جهت تبیین معنا، عملکرد و ارتباط نشانههای آن مؤثّر باشد.
با توجّه به الگوی نظری تحقیق عوامل تأثیرگذار بر ارتباط در زمینة فرهنگی اجتماعی، کارکرد نمادین، رمزگانهای معماری، کاربرد صریح در بنا، ابزار برقراری ارتباط و رمزگانهای فرامعماری- عناصر معماری و مفاهیم موجود در مسجد کبود بررسیشده است.
1-6. زمینه فرهنگی و اجتماعی
تصویر 3: دیا گرام جای گیری مسجد کبود نسبت به بازار و دروازههای مهم شهر |
بازار |
خیابان دروازه |
مسجد کبود |
دروازه گجیل |
رود آجی چای |
دروازه استانبول |
N |
وجود مسیری بهنام کهنه خیاوان و تطبیق آن با توجّه به نقشه دارالسلطنه تبریز (1261)، نشان میدهد مسجد کبود در مسیر اصلی کاروانیان به بازار بوده که به همین دلیل بهعنوان قسمتی از بازار در فهرست آثار ثبتی جهانی نیز ثبتشده است؛ رجوع به سفرنامهها و خاطرات سیّاحانی که در گذشته از این مسیر دیدن کردهاند میتواند به عواملی مانند رنگ شاخص در بافت، وجود گنبد و فرم شاخص این مسجد و همچنین ارتفاع بلند آن اشاره کند؛ اولیاء چلبی دربارة مسجد کبود مینویسد «درگاه مسجد جهانشاه بلندتر از طاق کسری است. بنایی عالی است که با کاشیهای زیبا آراستهشده، گنبدهای بلند دارد، همة در و دیوارهای آن با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته» (کارنک، 1351: 286). این عوامل موجب تبدیل مسجد کبود به عنصری برجسته و نشانهای شهری شده است که در ارتباطی مستقیم با مردم تبریز و سیّاحان قرار داشت.
جهتگیری پیام مبتنی بر قراردادهای فرهنگی بوده و در هر دورة تاریخی بر اساس ایدئولوژیهای مردم آن دوره تعیین میشد. عناصر مسجد کبود از نظر نشانهشناسی با توجه به گذر زمان دچار جایگزینیهای گوناگونی شده است. در دورة معاصر تحت تأثیر خیابانکشیهای دورة پهلوی تغییراتی در موقعیّت فرهنگی مسجد کبود به وجود آمده که ساختارهای ارتباطی در حوزة آن را دگرگون ساخته و ورودی آن از جلوی شهر به پشت آن تغییر کرده است. با این حال با قرارگیری این مسجد در مسیر تاریخی-فرهنگی شهر تبریز از یکسو و دارا بودن عناصر شاخص معماری و رنگ منحصربهفرد آن از سوی دیگر، این مسجد در نظر مردم شامل مجموعهای از رمزگانهای معنایی و ارتباطی میباشد؛ رمزگانهایی که در موقعیّت فرهنگی و اجتماعی امروزی باعث جهتگیری پیام به نمادی غیرمستقیم از مسجد کبود میگردند. از دید مردم معاصر تبریز مسجد کبود عنصری ارزشمند است که نمادی غیرمستقیم از هویّت تاریخی آن محسوب میشود.
2-6. کارکرد نمادین
در کتیبه سردر این بنا، به نام ابوالمظفر جهانشاه اشاره شده است. همینطور سیّاحان و تاریخنگاران نیز هنگام اشاره به این بنا از نام مظفّریه استفاده میکردند «همچنین در درآمد تبریز بهجانب شرق که خیابان گویند عمارتی است در کمال لطافت و نیکویی موسوم به مظفّریه ...» (کربلایی تبریزی، 1344: 524). عنوان «مسجد جهانشاه» یا «مجموعة مظفّریه» اشاره به معنا، ارزش اوّلیه و معنای صریح این مجموعه دارد در حالتی که این عنوان مهمترین چیزی نیست که مجموعه ارائه میدهد. امروزه عنوان عمارت مظفّریه در حاشیه قرارگرفته و توجّه به خود بنا جلب میشود. کاشیکاری معرّق و بسیار ظریف و زیبای سطوح داخل و خارج آن بهگونهای بسیار ماهرانه نصب شده که رنگ فیروزهای بنا بهعنوان معنای ضمنی مورد توجّه قرار میگیرد و به مفهوم خاصّی دلالت میکند. در اینجا عمارت مظفّریه (معنای صریح) در حاشیه قرار گرفته و مسجد کبود (فیروزه اسلام یا گوی مسجد) بهعنوان معنایی ضمنی، کارکردی نمادین به خود میگیرد و باعث برقراری ارتباط میگردد؛ در واقع عمارت مظفّریه دیگر ابزار برقراری ارتباط نیست بلکه موضوع آن است.
3-6. رمزگانهای معماری
تصویر2: نقشه مسجد کبود تبریز |
رمزگانهای معماری وابسته به زمانه و موقّتاند و بالأخص در طول تاریخ به شیوههای مختلفی بیان میشود، رمزگانهای معماری مسجد کبود رمزگانهای تکنیکی، نحوی و معنایی را شامل میشوند:
1-3-6. از مهمترین عناصر رمزگان تکنیکی این بنا کاشیکاریهای آن است که مزیّن به آیات، اشعار و نقش و نگارهای اسلیمی است. از نظر ساختاری نیز، استفادۀ غالب از مصالح رایج شهر یعنی آجر است. نحوة پاسخگویی این بنا از نظر مصالح به کار گرفتهشده و فرم آن، سازگاری مطلوبی با وضعیّت اقلیمی شهر تبریز به وجود آورده است.
2-3-6. رمزگان نحوی: مسجد کبود بدون میانسرا و بهگونهای برونگرا ساخته شده است. این نوع پلان و وجود دو گنبدخانه کنار هم در مسجد فرم آن را از مساجد ایرانی متمایز ساخته است. با اینحال مسجد کبود دارای نقشهای ایرانی از نوع چهار ایوانی با میانسرایی سرپوشیده است. رمزگان دیگر رعایت سلسلهمراتب فضایی در این مسجد است که در همة مساجد ایرانی قابل مشاهده میباشد.
3-3-6. کتیبهنگاشتها و تزئینات بناهای مورد مطالعه در معماری عثمانی، نشانههای روشنی از اعتقاد دینی بانیان آنهاست که معتقد به مذهب اهل سنّت بودند، در صورتیکه بررسی کتیبهها و دیوارنگارههای مسجد کبود، نشانههایی از اعتقاد بانیان این بنا به خاندان علی بن ابیطالب (ع) را جلوهگر میکند (کبیرصابر، مظاهریان و پیروی، 1393: 18). اینجاست که این عناصر معماری دلالت معنایی عمیقتری را تولید کرده و به اعتقاد دینی بانیان بنا اشاره ضمنی مینماید. کتیبهها و آیات موجود در آن به همراه سردر بنا را میتوان رمزگانهای معنایی این بنا برشمرد.
جدول 6: رمزگانهای معماری مسجد کبود |
||
رمزگانهای معماری |
رمزگان تکنیکی |
استفاده از مصالح کاشی معقلی و معرق، آجر و سنگ مرمر |
شیوه ساخت تاق و گنبد |
||
رمزگان نحوی |
پلان ایرانی |
|
سلسله مراتب فضایی |
||
رمزگان معنایی |
کتیبهها و آیات: نشان دادن اعتقاد دینی بانیان بنا |
|
سردرب: عظمت بنا |
4-6. کاربرد صریح
هدف از برقراری ارتباط در معماری کارکرد آن است که از طریق فرم نزد مخاطب مورد تأکید قرار میگیرد. «فرم یک شیء، علاوه بر ممکن ساختن کارکرد، باید آن را چنان واضح و شفاف ارائه نماید که هم کاربردی باشد و هم مورد تقاضا؛ یعنی اینقدر معنای کارکرد را واضح و شفاف برساند که انسان را به انجام کارهایی که برای تحقّق آن لازم است رهنمون سازد» (اکو، 1396: 260).
مسجد کبود دارای دو کارکرد مسجد و مقبره است که تأکید بر کارکرد دوگانه بنا به بهترین شکل به مخاطب القا میشود. نخست از طریق فرم بنا؛ پلان بنا ترکیبی از حجم مکعّب مستطیل یا مکعّب مربع با کشیدگی شمالی-جنوبی است که در مرکز آن گنبدی آجری افراشته شده است. مکعّب اصلی فضای مسجد و مکعّب کوچک محل مقبره جهانشاه است که با استفاده از گنبدهای کوچک، که حکم رواق برای گنبد اصلی را دارد، این مکعّب خرد شده است (انصاری و نژاد ابراهیمی، 1389: 38). دوم از طریق ارتباط دو گنبدخانه است که به گونة خاصّی از هم جدا شدهاند ولی در عینحال نیز با یکدیگر در ارتباطاند. دلیل این نوع ارتباط ناشی از عملکرد متفاوت هرکدام از آنهاست.
در این مسجد میتوان کارکرد صریح را در عناصر معماری نیز مشاهده کرد؛ در پایین ستونها سکّویی از مرمر سفید ساخته شده که زیر آن خالی و خانه خانه است، برای اینکه کفشها را وقت دخول به مسجد میکَنند در آن سوراخها بگذارند. همچنین اطراف مسجد مکانهای ویژهای برای درس و بحث تعبیه شده است.
جدول 7: کاربرد صریح در مسجد کبود |
||
فرم و هندسه |
مکعب |
استفاده از دو مکعّب بزرگ و کوچک برای نشان دادن دو کاربری متفاوت |
فاقد میانسرا |
توجّه به وضعیت اقلیمی شهر تبریز |
|
گنبدها |
پوشش دهانة عریض |
|
عناصر معماری |
کفش کن |
در پایین ستونها سکّویی از مرمر |
رواقها |
فضایی برای درس و بحث |
|
روابط |
ارتباط بین دو گنبدخانه |
جدا شدن دو گنبدخانه (مقبره و مسجد) |
5-6. ابزار برقراری ارتباط
اکو معتقد است معمولاً معماری بهمثابة ابزار ارتباط درک میشود، حتّی وقتیکه کارکرد آن مدّ نظر باشد. در گذشته دو مناره در دو طرف ورودی بهعنوان شاخص شهری کاربرد داشت که پس از وقوع زلزله بهطور کامل تخریب شد و دیگر بازسازی نشدهاند. گنبدها، و سردر رفیع بنا بهعنوان عناصر شاخص بنا، برای مخاطبان و کاربران بهعنوان ابزار برقراری ارتباط محسوب میشوند. همچنین میتوان به رنگ فیروزهای استفاده شده در کاشیها، خطوط خوشنویسی و تزئینات اشاره کرد که مخاطب به اثر ارتباطی آنها مثل آرامش و دریافت حسّ معنوی پاسخ میدهد.
جدول 8: ابزار برقراری ارتباط در مسجد کبود |
||
ارتباط مستقیم |
گنبد و مناره |
نقش برقرارکننده ارتباط بین مخاطب و مسجد بهطوریکه مخاطب با دیدن گنبد و مناره تصویر مسجد در ذهنش متداعی میشود. |
سر درب |
سردرب با مخاطب بهعنوان «محل دخول» از یکسو و بهعنوان «شکوه و عظمت» از سوی دیگر ارتباط برقرار میکند. |
|
رنگ |
رنگ فیروزهای کاشیها |
|
ارتباط غیرمستقیم |
خطوط خوشنویسی |
مخاطب به اثر ارتباطی خطوط خوشنویسی مثل حس حضور در مکان مذهبی پاسخ میدهد. |
تزئینات |
مخاطب به اثر ارتباطی تزئینات مثل آرامش پاسخ میدهد. |
6-6. رمزگان فرامعماری
سطح بیانی که از اشیای معماری این مسجد تشکیلشده است نظام دیگری از دلالتها بهمثابة سطح محتوای خود دارد که از این میان میتوان به جایگاه فرمهای استفادهشده در جهانبینی اسلامی اشاره کرد. بههرحال تعدادی نظام متشکّل از حاملهای نشانه وجود دارد که تنها به این دلیل ساخته شدهاند تا بهنوعی حاملهای نشانه زبان دیگری باشند و بتوان از طریق زبانهای دیگر با این مسجد ارتباط برقرار کرد که میتوان به رنگهای استفادهشده، جایگاه اعداد در این مسجد، ردّپای فرقه حروفیّه و نقطویّه اشاره کرد.
جدول 9: رمزگانهای فرا معماری در مسجد کبود |
||
رمزگانهای فرا معماری |
معنای نمادین عناصر موجود در مسجد |
کتیبهها و خطوط و نقوش |
تزئینات و آرایهها |
||
اعداد |
||
سیاست حکومتها |
ترکیب مسجد و مقبره |
|
انتصاب به سلسله |
بحث و تحلیل
در معماری مسجد کبود، اصول رعایت شده در خصوص کارکرد صریح مسجد و عملکرد آن رابطه مستقیم با ایجاد ارتباط در مساجد دارد. کارکرد صریح که همان عملکرد اصلی مسجد یعنی عبادت است به شکلهای گوناگون در معماری کلّیه فضاهای مسجد مشاهده میگردد. ابزار برقراری ارتباط بهصورت بارز در معماری مسجد کبود مشاهده میشود بهطوریکه دارای فرمهای نمادین شاخصی مانند گنبد و مناره، فضاهای نیمهباز مانند ایوان بوده و نمای بیرونی مساجد نیز با توجّه به بافت مجاور آن در برقراری ارتباط مؤثر میباشد. پرداختن به موضوع ارتباط بدون در نظر گرفتن زمینة فرهنگی اجتماعی میسّر نخواهد بود میتوان دلیل این موضوع را پیامدهای اتّفاق افتاده در بحث روابط اجتماعی بیان کرد. معماری یکی از گزینههای مهم و تأثیرگذار بر روابط اجتماعی و برعکس روابط اجتماعی و زمینة فرهنگی- اجتماعی عاملی تأثیرگذار بر نحوة شکلگیری معماری میباشد. ارتباط مساجد را نمیتوان تنها از دیدگاه معماری مورد بررسی قرارداد و نیازمند استفاده از رمزگانهای فرا معماری هستیم. استفاده از این رمزگان با توجّه به شرایط مختلف میتواند بهصورت متفاوتی صورت بگیرد. برخلاف رمزگان فرا معماری، رمزگان معماری وابسته به رویکرد طرّاحی و استفاده از رمزگان معنایی مانند گنبد و مناره، رمزگان تکنیکی مانند مصالح و رنگ و رمزگان نحوی مانند نحوة چیدمان فضاها میباشد. ارتباط مساجد تنها وابسته به کارکردهای عبادت نیست. مساجد بهجز کارکرد عبادت دارای کارکردهای نمادین دیگری مثل کارکرد فرهنگی نیز هستند که در ایجاد ارتباط مؤثّر است.
نتیجهگیری
معماری بهعنوان بخشی از فرهنگ، از یکسو بهعنوان نظام نشانهای و از سوی دیگر بهعنوان ابزار برقراری ارتباط تلقّی میگردد. نظریّة ارتباط کلامی یاکوبسن که بر اساس شش نقش ارجاعی، ادبی، عاطفی، ترغیبی، همدلی و فرازبانی مطرح گردیده شالودة ارتباط در هر نوع زبانی را میتواند مورد بررسی قرار دهد. در پاسخ به سؤال پژوهش با تعمیم نظریّة یاکوبسن و به واسطة آرای اکو عوامل برقراری ارتباط در معماری را میتوان زمینة فرهنگی اجتماعی، کارکرد نمادین، رمزگانهای معماری، کاربرد صریح در بنا، ابزار برقراری ارتباط و رمزگانهای فرامعماری دانست. ایجاد ارتباط در مسجد بهعنوان مهمترین عنصر شهر اسلامی یکی از اهداف بزرگ مساجد است که وادی معماری از طریق بهکارگیری دیگر علوم عامل اصلی تحقّق این هدف میباشد. به دست آوردن عوامل و مؤلّفههای تخصّصی در این موضوع با توجّه به آسیبشناسی موضوعی نشانهشناسی مساجد راهکاری در بازگرداندن معنا و عملکرد در مساجد است. اگرچه مؤلّفههای بررسی در مسجد کبود دیده میشوند ولی به واسطة تغییرات رخ داده در دورة معاصر برخی از عوامل مانند زمینة فرهنگی و اجتماعی و ابزار برقراری ارتباط نقش پررنگ خود را از دست داده و به همین دلیل برخی عناصر دچار تغییراتی در معنا شدهاند.
با توجّه به نتایج به دست آمده، طرّاحی مساجد با در نظر گرفتن عوامل برقراری ارتباط راهکاری است در جهت معنا یافتن مسجد نزد مخاطبان که باید در طرح مهمترین عنصر شهر اسلامی قرار داد. استفادة آگاهانه از این عوامل در جهت طرّاحی عناصر مؤثّر در دورة معاصر میتواند موجب ارتقای درک مخاطبان از مفاهیم معماری مساجد گردد که ضرورت بررسی آن احساس میگردد.
پینوشتها
[1]. Peter Kümmel
[2]. Manar Hammad
[3]. Group 107
[20]. بهعنوانمثال مثلث نشانهشناختی معروف سی. کی. اوگدن و آی. ای. ریچاردز را به دلیل پرداختن به «مرجوع» در حوزه معماری کاربردی نمیداند.